شهید هادی باغبانی
او سابقه چند سال فعالیت مستندسازی در حوزه هنری، روایت فتح و صداوسیما داشت و این سالها با اتحادیه رادیو تلویزیونهای اسلامی همكاری میكرد.
شهید هادی باغبانی در سال هزار و سیصد و شصت و دو در روستای دار بدین روشن بهنمیر، از توابع شهرستان بابلسر متولد شد.
شهید هادی باغبانی، خبرنگار و مستندسازی بود كه از ابتدای نبرد سوریه به همراه یك گروه از مستندسازان ایرانی برای ثبت دقیق جنایات سلفیها و تكفیریها در این كشور حضور پیدا كرده بود، در تاریخ بیست و هشت مرداد نود و دو، در آخرین جنایت گروههای تروریستی مخالفان حكومت بشار در درگیریهای مناطق حاشیهای دمشق توسط تروریستهای تكفیری جبهه النصره به شهادت رسید.
پیكر مطهر شهید هادی باغبانی ابتدا در تاریخ سی مرداد نود و دو، در محل سكونت سابق وی در محله حكیمیه تهران و سپس در تاریخ سی و یك مرداد سال نود و دو، در زادگاه وی، شهرستان بابلسر و با حضور گسترده و حماسی امت حزبالله تشییع و در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم (ع) این شهرستان به خاك سپرده شد.
-
شهیدی كه دوربینش صدای مدافعان حرم را به جهانیان رساند .
صدای شهید : چه دیدم با قلب خسته م نشستم به هوای تو دل ، با هوایت پس از این به خدا
گریه نكن دل بی تاب از بی خبری شه شكوه نكن دل مجنون
-
هادی از همان دورا كودكی یك بسیجی مخلص بود .او مكبر مسجد بود و همیشه در برنامه های مذهبی شركت می كرد. مداح بود و روی رعایت حلال و حرامم تاكید داشت.
-
صدای همسر شهید: آخه خودم همیشه دوست داشتم كه با یكی ازدواج كنم كه من را به قولی ارتقا بده ، به مراتب بالاتر من را بكشاند ، وقتی با ایشان ازدواج كردم دقیقا این خصوصیتش كه خیل یهم بارز بود جذب خودش كرد .مثلا همیشه با وضو بود ، همیشه بسم الله می گفت در هر كاری .آن چیزهایی كه خودم از ایشان یاد گرفتم ، همان ها را دارم م یگم، یا اینكه توجه خودشان فوق العاده به خدا بود ، یك جاهای واقعا من تعجب می كردم ، فكر می كردم مثلا دارد خیلی ببخشید دارد غلو می كند ، در صورتی كه اصلا اینطوری نبود.
محل كار كه می رفتند ، حتی آن زمان ها و تایم هایی كه با هم صحبت می كردیم ، چه با موبایل خودش چه با تلفن محل كار ،كه بهشون اجازه می دادند ، آن تایم ها را حساب می كرد، م یگفت: من الان در این ده دقیقه كاری برا ی محل كارم انجام ندادم. این ها را حساب می كرد، هزینه ها را جدا می كرد ، سر ماه كه می شد می گفت كه به اندازه این ساعت ها به من حقوق ندهید. با اینكه خودم حوزوی بودم در خیلی از مسائل از ایشان تبعیت می كردم از ایشان می پرسیدم . می پرسیدم الان باید چه كار كنم؟
یك موقع هایی می شد كه مثلا خودم دلم برایش می سوخت ، می گفتم از صبح رفته ساعت 10 ، 11 شب رسیده ، قطعا توی یك جا نبوده در محل كارشان.همزمان در حوزه هنری می رفتند در دانشگاه می رفتند، همش توی رفت و آمد بودند.بعد می آمدند در كار خانه هم كمكم می كردند.
روایتی شنیدنی در باره ی شهید مدافع حرم ، شهید هادی باغبانی را از اینجا گوش كنید :فایل صوتی برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!