شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور
او در ترویج اسلام زحمات طاقت فرسایی را متحمل شد.
آغاز: 1337
پرواز :1362
مصطفی ردانی پور در سال 1337، در شهر اصفهان به دنیا آمد. او 25 ساله بود كه با همسر یكی از شهدا ازدواج كرد و دو هفته پس از ازدواجش یعنی پانزدهم مرداد سال 1362 در منطقه حاج عمران در حالی كه فرماندهی لشگر امام حسین علیهالسلام را به عهده داشت طی عملیات والفجر 2 بر اثر اصابت تیر به پشت جمجمهاش به شهادت رسید. پیكر پاكش بر خاك پاك جبههها باقی ماند و هرگز برنگشت.
-
توی یكی از خونه های قدیمی اصفهان متولد شد ، پدرش از راه كارگری و مادرش از طریق قالی بافی مخارج زندگی خودشان را تامین می كردند. با همان در آمد ناچیز جلسات روضه خوانی ماهانه در منزلشان برگزار می شد
تحصیل در هنرستان را به علت جو طاغوتی و فاسد آن زمان تحمل نكرد و از محیط آن كناره گرفت و با مشورت یكی از علما به تحصیل علوم دینی پرداخت.
شهید ردانی پورسال اول طلبگی را در حوزه علمیه اصفهان سپری كرد. پس از آن برای ادامه تحصیل و بهه مندی از محضر فضلا و بزرگان راهی شهر قم شد و در مدرسه حقانی به در سخودش ادامه داد.
-
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشكیل سپاه شهید ردانی پور با عضویت در شورا ی فرماندهی سپاه یاسوج ، فعالیت های همه جانبه خودش را آغاز كرد. او با بهرهگیری از ارتباط با حوزه علمیه قم در جهت ارایهی خدمات فرهنگی به آن منطقهی محروم، حداكثر تلاش خود را به كار بست و در مدت مسئولیت یك سالهاش در سمت فرماندهی سپاه یاسوج، به سهم خود، اقدامات مؤثری را به انجام رساند. درگیری با خوانین منطقه و مبارزه با افرادی كه به كشت تریاك مبادرت میورزیدند از جمله كارهای اساسی بود كه نقش تعیین كنندهای در سرنوشت آیندهی این مردم مستضعف به جا گذاشت.
-
صدای خود شهید: نباید از كشته دادن ، كشته شدن از اینكه بچه ها كشته می شن ، بترسیم. باید از این بترسیم كه مسئولیتمان را انجام ندیم. وظیفه مان را انجام ندیم.آن كاری كه می توانستیم بكنیم را نكنیم. آن حرفی كه می توانستیم بزنیم را نزنیم. از این باید ترسید.
-
انقلاب كه مورد هجوم دشمن قرار گرفت ، تناهی تنها راهی كردستان شد .با شروع جنگ برای ادای تكلیف به خوزستان رفت .از سنگرهای خط شیر دارخوین آغاز كرد. و پس از دو سال حضور به فرماندهی سپاه سوم صاحب زمان رسید او در 23 سالگی ، جوان ترین فرمانده سپاه بود. قرارگاه فتح را با 5 لشگر فرماندهی می كرد ، به قول دوستی شما اگر همه صفات زیبای انسانی را روی كاغذ بیاوری آنگاه خواهی دید كه نام زیبای مصطفی ردانی پورنمایان می شود.
صدای مادر شهید : من خیلی علاقه شدید به ایشان داشتم.با مادرم قالی می بافتم . من اینها را كنارشون نگه می داشتم .آن زمان ننو و گهواره و این چیزها نبود ، من مراقبت می كردم .من از گریه های ایشان خیلی خوشم می آمد. حالی هم نداشتم كه درك كنم این بچه اذیت می شه یا نه ، گریه هاشو خیلی دوست داشتم.
درست اولین روز فروردین سال 1337 بود ، صدای گریه نوزاد خبر از تولد پسری دیگر در خانه مان می داد.پدر خوشحال بود ، جنس ما جور شده بود دو دختر و دو پسر.اسم اورا مصطفی گذاشتند.
-
در شرایطی كه رزمندگان اسلام تمایل بیشتری به حضور در جبهه ها ی جنوب داشتند این شهید بزرگوار سهم زیادی در نگه داشتن برادران رزمنده در منطقه كردستان داشت. و در ترویج اسلام زحمات طاقت فرسایی را متحمل شد.
با شروع جنگ تجمیلی شهید ردانی پور به همراه عده ای از همرزمان خودش از كردستان وارد جنوب شد و با نیروهای اعزامی از اصفهان كه در نزدیكی آبادان جبهه دارخوین مستقر بودند ، شروع به فعالیت كرد.وی مدت ها با رزمندگان اسلام در خطی كه به خط شیر معروف بود علیه دشمن بعثی به مبارزه
می پرداخت و از مهمترین عللش 6 ماه مقامت مسمر نیروها در این خط وجود این روحانی عزیز و دلسوز بود كه به آنها روحیه می داد. سخنرانی می كرد و یا مراسم دعا برگزار می كرد.در عملیات محرم ، والفجر 1 و والفجر 2 شركت داشت و تا لحظه شهادت هرگز جبهه را ترك نكرد و فرمان امام عظیم الشان را بر هر چیزی مقدم می دانست.
روایتی شنیدنی در باره ی شهید دفاع مقدس ، حجت الاسلام مصطفی ردانی پور را از اینجا گوش كنید :
فایل صوتی برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!