شهید مجتبی علمدار
بر اثر مجروحیتهای مختلف در طول دوران دفاع مقدس، طحال و بخشی از روده خودش را از دست داد. مجتبی از آن كسانی است كه شناختش ضرورت دارد...
سید مجتبی علمدار در سحرگاه بیست و یكم ماه رمضان روز یازدهم دیماه 1345 در ساری دیده به جهان گشود. سید مجتبی سال 1362 در ایام هنرستان كه 17 سال بیشتر نداشت راهی جبهه شد.
سال 1374 به میهمانی خانهی خدا دعوتشد! و این سفر بسیار در حال درونی او تأثیرگذار بود.
شب یازدهم شعبان سال 1375 هجری شمسی در جمع دوستان به زیبایی نغمهسرایی كرد. در مراسم نیمه شعبان همه منتظر نغمهسرایی سید بودند اما خبری از او نشد. سید بر روی تخت بیمارستان بود. عوارض شیمیایی به سراغش آمده بود چند روز بعد و درست در روز یازدهم دیماه (اذان مغرب) و در سیامین سالگرد میلادش به یاران شهیدش پیوست.
رادیو ایران گوشههایی از مداحیها و دكلمههای شهید سید مجتبی علمدار و صوت دلنشین شهید را در برنامه «پلاك هشت» مرور كرده است.
تو چنان آفتابی هستی كه مرا فرا میگیری ...
خاطره ای از هم رزم شهید: « مداحی را جایی یاد نگرفت. در جبهه در مداحی دیگران میانداری میكرد تا اینكه آهسته آهسته تمرین كرد و بالاخره یاد گرفت. صدا نداشت اما صدایش یك سوز خاصی داشت كه آدم را میگرفت و شیفته خودش میكرد. در مداحی سبك خوبی داشت. میگفت: دنبال سبكی میگردم كه جوانها را جذب كند و با محتوا هم باشد؛ باید با این جوانها كار كرد و نگذاشت تا آنها گرفتار تهاجم فرهنگی شوند.»
برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!