شهید محمد اصغری خواه
پس رمزی بین ما باشد؛ این ساعت كه در دست من هست به بیسیمچی میدهم و وصیت میكنم روی انگشتش آویزان كند و به نزد شما بیاید وقتی او را برای شما آورد، اگر سرش پایین بود بدان كه شهید شدم در روز موعود بیسمچی را دیدم ساعت روی انگشتش آویزان سرش پایین
محمد اصغری خواه در تاریخ 1340/3/2 در روستای فتیده شهرستان لنگرود در یك خانواده مستضعف ولی متدین و مذهبی متولد شد.
محمد به همسر و فرزندانش و پدر و مادر عزیزش بسیار عشق می ورزید ولی دفاع از اسلام را در اولویت برنامههای زندگی خود قرار داده بود. پس از ماهها جنگیدن بی امان و فرماندهی گردانهای امام حسین (ع) امام رضا (ع) و كمیل، سرانجام در 9/1/ 1367 در عملیات والفجر 10 پس از وارده كردن صدمات سهمگین به دشمن بعثی عراق به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیكر مطهرش تا 2 سال و نیم بر بلندای بانی بنوك باقی ماند و در مهر ماه 69 پس از تشیع با شكوه در مزار شهدای لنگرود و در كنار همرزمانش بخاك سپرده شد.
رادیو ایران گوشههایی از سخنرانیها و توصیههای شهید محمد اصغریخواه كه سرشار از معنویت و درس است را با صدای خود شهید در برنامه «پلاك هشت» مرور كرده است.
آنقدر روی استفادهی شخصی از اموال دولت حساس بود كه بعد از ازدواجش وقتی فرزندش بیمار شد حاضر نشد او را با ماشین دولت به درمانگاه ببرد. حتی وقتی پدرش كه به جبهه اعزام شده بود روزی به دیدار محمد رفت دید كه چادرش هیچ سقف و پوششی ندارد و از بقیهی چادرها سردتر است و او در جواب سؤال پدر كه میپرسید چرا چادر تو سرد است گفت:
«برای مسقف كردن چادرها پلاستیكهایی آوردم كه مقدارش كافی نبود من دیدم انصاف نیست تا وقتی چادر بچهها مشكل دارد من در آسایش باشم و به خودم فكر كنم».
برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!