شهید موسی جمشیدیان
به مادرش گفت دعا كن من هم با شهادت عاقبت بخیر شوم.
شهید موسی جمشیدیان متولد بیست و هشت آبان سال شصت و دو است و در چهاردهم آبان سال نود و چهار در دفاع از حرم حضرت زینب به شهادت رسید، شهید نیروی لشگر زرهی هشت نجف اشرف به عنوان فرمانده تانك فعالیت می كرد. همچنین شهید چند جزیی از قرآن را حفظ بود. و دانشجوی رشته ی جغرافیا دانشگاه پیام نور اصفهان بود. كه مدرك حقیقی را از حضرت زینب (س) گرفت. از شهید یك دختر به نام فاطمه زینب به یادگار مانده است. همسر شهید خانم جمشیدیان حافظ كل قرآن و معلم است، امروز گذری كوتاه از زندگی مشتركشان را برای ما داشته اند.
قبل از ازدواج، بعد از اینكه خبر شهادت حاج احمد كاظمی را شنید به مادرش گفت دعا كن من هم با شهادت عاقبت بخیر شوم. خیلی دوست داشت زندگانی شهدا را دنبال كند. كتاب می خرید، فیلم می دید و منِ كم طاقت كه دوری چند روزه از آقا موسی را نمی توانستم تحمل كنم، به خودم اجازه نمی دادم حتی به شهادتش فكر كنم. اینها را «زهرا جمشیدیان»، همسر شهید مدافع حرم «موسی جمشیدیان» می گوید. متولد سال 1363 است و یك سال از همسرش كوچك تر. در حال حاضر كارشناس ارشد رشته فقه و اصول است و به عنوان مدرس شاغل در آموزش و پرورش و حوزه است.
قرار بود شهر الهاظر رو به كلی تصرف كنند تصمیم بر اون شد از دو محور یك محور پیاده و یك محور با تانك پیشروی كنند فرمانده ها سر این موضوع تصمیم می گرفتند پنجشنبه صبح موسی به همراه یكی از دوستانش به خانواده هاشون زنگ زدن وقتی برگشتن موسی به یكی از نیروهاش گفت یك كمی به نظافت تانك برس خودش با همون قمقمه كوچكش وضو گرفت رو به قبله كنار تانك نشست شروع كرد اروم آروم قران خوندن چند دقیقه ای از قران خوندنش نگذشته بود كه بی سیم هم یكی یكی به صدا در اومدن ار پشت بی سیم می گفتن خودتون برسونید هركسی تو هر نقطه دور یا نزدیكی بود خودشو رسوند هركدوم از نیروها یك گوشه افتاده بودن به سر و صورت خودشون می زدن همه بغض توی گلوشون بود صدای گریه نیروها توی فضا پرشده بود هیچ كس دوست نداشت اون صحنه رو ببینه موسی به سجده رفته بود و محمد جواد قربانی دچار مجروهیت شدید شده بود خون نصف سنگر رو گرفته بود هركس از راه می رسید احساس خفگی می كرد اختیار اشك هاشون دست خودشون نبود و از چشمشون جاری می شد موشك اسرائیلی كار خودش رو كرده بود دقیقا چهاردهم آبان 94 عمر موسی را به پایان رسونده بود قرانشم كنارش افتاده بود همون قرانی كه همیشه به دست می گرفت و نیروها رو خودش از اون قران رد می كرد و می فرستاد به میدون جنگ حفظ قرانشم با همین قران انچام داده بود صفحه 72 قرانش و آیه لا تحسبنو الذین قتلو ا فی سبیل الله امواتا ... پر از خون شده بود
یه قران همیشه تو جیبش داشت آقا موسی وقتی شهید می شن همون قران كه تو جیب داشتن وضو می گیرن قران تلاوت می كنند و موشك اصابت می كنه به تانك و تركش ها اصابت می كنه به ناحیه و گردن و كمر ایشون كه باعث شهادت می شه همون موقع در حال تلاوت قران بودن و به حالت سجده به شهادت می رسن این آیه از قران باز بوده.
صحبتهای رهبر خانم زهرا جمشیدیان همسر شهید
خانم همسر در حضور رهبر:
روز و شب ما گریه بود و تحملمون كم بود تنها چیزی كه باعث می شد ما دلگرم بشیم آیه های قران و تلاوت قران بود چون شهید تاكید داشتن به تلاوت آیات قران و من هم تو این موقعیت از قران كمك خواستم كه آیه اومد ..
بعد شهادتشون عكسی كه داشتن زمینه حرم حضرت زینب بود دقیقا دیدم كه همین آیات رو اطراف حرم حضرت نوشته بودن كه انا لابرار یشربو نمنكاس كان مزاجها كافورا......" و این آیه ها به من كمك رسوند.
دوست داشت هركاری كه انجام می دهد فقط برای رضای خدا باشد وقتی كسی می گفت كاری ثواب دارد درجواب با متانت می گفت خوب است كار رو هم برای ثواب هم برای رضای خدا انجام بدهیم
روی بیت المال خیلی حساس بود یكبار مجبور بود ماشین سپاه رو به منزل بیاره مدام می رفت و به ماشین سر میزد كه مبادا اتفاقی برای ماشین بیفته
روایتی شنیدنی در باره ی شهید مدافع حرم ، موسی جمشیدیان را از اینجا گوش كنید :
فایل صوتی برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!