شهید بابك نوری هریس

شهیدی كه علاوه بر رسیدگی به ظاهرش ، از باطنش غافل نبود.

شهید بابك نوری هریس متولد 21 مهر سال 1371 بود كه در 28 آبان 96 در منطقه البوكمال به دست تكفیری های داعش به شهادت رسید و در یكم آذرماه در رشت تشییع و تدفین شد.

هم بسیجی بود ، هم هیاتی ، هم مسجدی ، هم دانشجو، هم ورزشكار هم اهل تفریح و جوان و خوشدل و خوشحال.
صدای مادر شهید: خیلی خوشتیپ بود، مدرسه می رفت ، خودش را خیلی خوشتیپ درست می كرد، می رفت. خیلی حرف گوش كن بود.بچه زرنگی بود، هیچ وقت تجدید نیاورد. همیشه قبول می شد.درس هایش را خیلی خوب خواند. لیسانسش را گرفت، فوق لیسانس قبول شده تهران.
صدای پدر شهید: من هر روزی كه در جبهه بودم ،خاطراتم را نوشتم . هر روز خاطراتم را نوشتم. با كی بودیم؟چه صحبت هایی كردیم؟كجا نشستیم؟امروز چند تا شهید دادیم؟كی ها شهید شدند؟این شهید از كجا آمده؟ بابك به واسطه اینكه سوالات زیادی از من می كرد، دفتر خاطراتم را دادم به بابك. گفتم بابا جان این دفتر خاطرات من را ببر بخون و من دوتا آلبوم پر از عكس دارم از رزمندگان كه اكثریت آنها شهید شدند.من یه عكسی دارم چهار نفری ، هر سه تایشان شهید شدند. فقط از آن چهار نفر من ماندم كه توفیق نداشتم كه با ایشان به سوی خدا پرواز بكنم.بابك در همچون فضایی، در همچون خانواده ای رشد داشتند.
-
بابك یك روز قبل از اعزام توی مسجد باب الحوایج بلوار شهید انصاری رشت، كه مسجد آذری های مقیم رشت هست وهمه بابك را آنجا می شناسند ، از همه نمازگزاران مسجد بعد از نماز خداحافظی كرده بود. به همه گفته بود كه من مدتی نیستم و می خواهم بروم خارج از كشور.آن موقع همه فكر می كردند كه می خواهد برود آلمان.
-صدای یكی از دوستانش:
اول گرایش كرده بود و رفته بود سمت مسجد محله و در پایگاه با بچه ها فعالیت می كرد. غروب كه می شد می رفت نمازش را آنجا می خواند.این فعالیت ها كم كم به رشد او منجر شد.بابك بزرگتر كه می شد ، سن سربازی ش كه رسید ، بلاخره دوره های بسیج فعال را همه گذراند. مدارك همه شون را هم داشت.رفت سپاه و نگاهش اون استعداد و علاقه اش بیشتر شد.حالا من نمی دونم توی اون فضا چه چیزهایی دید، ولی الان من می فهم چه چیزهایی دید. با امثال شهید جعفرنیا ، بصیرت نیا وقتی با آن ها دوستی كرد ، هم سفره شد هر كس باشد به نظرم برای من نگاهش پر رنگ تر می شود.استعدادش بیشتر می شود.
صدای مصاحبه كننده:چه كار می كنی بابك؟تا چند وقته كه توی منطقه مستقرین؟چه كارهایی كردین؟
صدای بابك: ما الان نزدیك 26، 7 روزه كه اومدیم داخل خاك سوریه ، دو روز هست كه در این موضع هستیم ،برای تامین جاده ایم ، برای اینكه كسی بچه هایمان را اذیت نكند ،بچه ها توی عملیات هستند ، هم این سمت ، هم اون سمت كه داریم یكی از دهات های اطراف بوكمال را می گیریم. و از اونجا وارد بوكمال می شیم برای گرفتن آنجا از دست داعشی های تكفیری .انشاالله كه نابود بكنیم این ها را.تا از ریشه كنده بشن این ها .به امید خدا بعد از گرفتن این منطقه بر می گریدم و می ریم كه توی خاك ایران بمانیم.

برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!

1402/07/02
|
19:52
دسترسی سریع