شهید احمد سوداگر
ضایعات شدید جنگی منجر به بیش از 20 عمل جراحی از ناحیه های كمر، قلب، دیه و غیره پس از جنگ شده بود و جراحت هایی كه می توانست منجر به ترك او از جبهه شود اما او هر بار با روحیه مضاعف و الهی در دفاع مقدس حاضر می شد.
آغاز: 1339 دزفول
شهادت: 21 بهمن 1390
دین و اعتقادات مذهبی كه باور رزمندگان ما شده بود و رزمندگان ما را شهادت طلبانه به سوی دشمن می فرستاد. یك میلیون و بیست هزار نفر میراژهای عراقی در مقابل بسیجیان ضعیف و كم سن و سال و آرپی جی های ما كاری نمی توانستند كنند.دین، امید به خدا و باور و جهان آخرت می تواند رزمندگانی به این نیرومندی به وجود بیاورد.
شهید احمد سوداگر
_
ماها پیش از تهاجم ارتش سراسری عراق به ایران اسلامی او و پاسداران منطقه كه تجاوز رژیم بعث را به كشورمان احتمال می دادند به گشت زنی و شناسایی در مناطق مرزی از جمله غرب كرخه مبادرت ورزیدند كه این اقدامات نقش موثری در عملیات فتح المبین داشت. هر چند در جریان یكی از این شناسایی ها بر اثر برخورد با مین یك پای خود را روانه بهشت كرد اما در این مسیر پر خطر هرگز از پای ننشست.
_
خیلی از كارهای خودش می كرد. دو كار همزمان داشت. شب می اومد لباس هاش پر از خاك است. می گفت سر بولدوزر نشسته بودم. یه كارهایی انجام می داد كه هیچ فرماندهی انجام نمی داد. جوشكاری می كرد. در یك عملیات ها یك دكل بوده هر كسی را می گفتند برو بالا جوشكاری انجام بده نمی رفته اما حسن با یه پاش با دستگاه می ره و عراقی ها می بینند و شلیك می كنن و بمب می زنن تا اینكه پای مصنوعی حاج آقا میسوزه و پایش را پرت می كنه پایین. می گفت مانده بودم از دكل با یك پا چگونه پایین بیایم. بعد می گفت تا كار این دكل را تمام نكنم پایین نمی آیم. آخر پس از پایان كار جوشكاری اومده پایین. دوستاش می گفتن ما كه سالم هستیم نمی توانیم از دكل بالا برویم. چطور حاج آقا با یك پا دكل را بالا می رفته؟ حاج آقا یك روحیه ای داشت كه نمی توانست بشینه می گفت خانه بشینم انگار مریضم و بیكار نمی نشست. روز آخر به همه زنگ زده بود انگار می دانست میخواهد پیش خدا برود. یه پیامك بهم داد و گفت كه من خدا را دوست می دارم و به خاطر همین دوست داشتن است كه شما را به خدا می سپارم...
همسر شهید سوداگر
_
ضایعات شدید جنگی منجر به بیش از 20 عمل جراحی از ناحیه های كمر، قلب، دیه و غیره پس از جنگ شده بود و جراحت هایی كه می توانست منجر به ترك او از جبهه شود اما او هر بار با روحیه مضاعف و الهی در دفاع مقدس حاضر می شد.
_
شاید نسل های آینده باور نكنند شای به افسانه شبیه باشد. احمد سوداگر كسی بود كه در زمان اسارت شوخی می كرد و با الفاظ شوخی اعلام سرنوشت شوم می كرد تا روحیه ما را خراب نكند و هم دشمن در شنود سوءاستفاده نكند.
_هیچ چشمداشتی به دنیا و مسائل دنیوی نداریم. دلمان به شاعت اباعبدالله الحسین(ع) خوش است. دلمان به خوشنودی شما كه خوشنودی آقا امام زمان (عج) است. دلمان خوش است كه اسلام را گسترش دهیم و پرچم نطام مقدس ایران را در سرتاسر عالم به اهتزار درآوریم. دلمان خوش است تا سرباز باشیم تا با فتنه بجنگیم و همه دلخوشی ما آیت است كه شما خوشنود باشید ما را دعا كنید هیچ چشمداشتی نداریم. دلمان خوش است كه بسیجی هستیم...
احمد سوداگر