محسن حججی

استارت آقا محسن از همان اوایل كودكی زده شده بود.

آغاز 1370
پرواز:1396
محسن حججی متولد 21 تیر 1370 در نجف آباد، شهید حرم است.
فارغ التحصیل مركز آموزش علمی كاربردی علویجه در رشته تكنولوژی كنترل ورودی سال 1387 بود یك برادر و سه خواهر دارد، خودش فرزند دوم خانواده می باشد.
او ، یك نظامی از نیروهای ایرانی موسوم به مدافع حرم بود كه در مرداد 1396 در عملیاتی در گذرگاه مرزی الولید —منطقهٔ مرزیِ بین سوریه و عراق — توسط نیروهای داعش به اسارت درآمد و پس از دو روز بوسیله بریدن سر به قتل رسید.
-
شیوه شهادت و تنش مجموعه مرثیه هایی بود كه شنیده بودیم. بی سر و جاهایی از تنش شكسته و تنش مثله و در میان رمل ها ،رها شده.
وتنش به وطن كه رسید ، دور ضریح رضوی گشت . در تهران در دست ها به آسمان رفت .وتنش به اصفهان رفت تا در نجف آباد آرام بگیرد. و خاك چگونه این آتشفشان را در خود جای داد.
حد فاصل ساعت 3 بامداد تا حدود 6 صبح ، جنگی سخت در گرفته، 40 تن از نیروهای جبهه مقاومت ،شهید شدند و داعشی ها هم بیش از 30 نفر كشته دادند . در بین نام شهدا اسمی اما جلب توجه می كند ،اولین سردار محمد قمی و دومی محسن حججی كه اول اسیر و بعد فردای آن روز به دست داعش به شهادت می رسند.
صحبتهای مقام معظم رهبری:
قدر دل نیروهای انقلابی و پر انگیزه را هم بدانید . به همه مسئولین من سفارش می كنم ،نیروهای مومن ، پر انگیزه و انقلابی این ها كسانی هستند كه در مشكلات كشور را حفظ می كنند ،دفاع می كنند ، سینه سپر می كنند ، قدر این ها را بدانید.
-
سال 70 بود توی دل گرمای تیرماه نجف آباد فرزند پسری به دنیا آمد از جنس موسی.اسمش را محسن گذاشتند.آن ایام كسی فكرش را نمی كرد ، محسن در اوج جوانی قهرمان اسطوره این سرزمین بشود. اما نان حلال پدر و شیر پاك مادر ش نوید این را می داد كه محسن در اخلاق صفات حسن را داشته باشد و در مرام به رنگ حسین (ع) كه بشه .
صحبتهای پدرش:
قبل از اینكه وارد دبستان بشود زیارت عاشورا را یاد گرفته بود.
صحبت های مادرش:
نه سالش بود كه خونه بابابزرگش شب های جمعه كه ما هیاتی داشتند ، ایشان حدیث كسا را كه خودم یادش داده بودم ، می خواندند.زیارت عاشورا را می خواند.
صحبت های پدرش:
صدای قشنگی داشت.صداش خیلی نرم بودبرای همین ما همه تشویقش می كردیم.
من فكر می كنم كه استارت آقا محسن از همان اوایل كودكی زده شد.
خاطره مادر شهید:
حضرت زهرا (س) را خیلی دوست داشت.انگشتری داشت كه روی نگینش نوشته شده بود: «یا فاطمه زهرا» موقعی كه می خواست برود سوریه ، به او گفتم: مامان این را دستت نكن .این داعشی ها كینه زیادی از حضرت زهرا دارند.اگر دستشان بیفتی تمام عقده ها را روی سرت خالی می كنند. این را كه گفتم:انگار مصمم تر شد ، گفت: حالا كه این جوری یه حتما دستم می كنم.می خوام حرصشون را در بیارم. محسن را كه شهید كردند ، عكس های سرش را كه منتشر كردند ، انگشتری دستش نبود. داعشی ها آن را در آورده بودند. من نمی دانم وقتی نگین یا فاطمه الزهرا را دیده بودند چه آتشی گرفته بودند و چه آتش كینه ای را سر محسن خالی كرده بودند.
-
بعد از تو دو زوج در تهران عروسی كردند و لای گل های ماشین عروس ، عكس تو را گذاشتند.
بعد از تو پزشك بدون مرز ایرانی ، دانشجوهایش طی اقدامی حقانیت شهدا ، جانبازان شیمیایی و مدافعان حرم را با بالا برئن عكس تو در دانشگاهی در تركیه به راه كشیدند.

روایتی شنیدنی در باره ی شهید مدافع حرم ، محسن حججی را از اینجا گوش كنید :
فایل صوتی برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!

1402/07/03
|
09:44
دسترسی سریع