شهید علی صیاد شیرازی

اوقات كاری و شروع پایان جلسات اداری شهید صیاد شیرازی با اوقات شرعی منظم شده بود. به نماز شب بسیار مقید بود و ساده زیستی و دوری از تجملات و تكبر و ریا از خصوصیات ویژه اخلاقی ایشان بود.

آغاز: 23/03/1323
پرواز: 21/01/1378

رهبر معظم انقلاب اسلامی (مدظله العالی) در مراسم تشییع پیكرهای مطهر فرماندهان‌سپاه از جمله شهید احمد كاظمی به خبر شهادت شهید علی صیاد شیرازی اشاره كردند و فرمودند: دو هفته پیش شهید كاظمی پیش من آمد و گفت از شما دو خواست دارم؛ یكی اینكه دعا كنید من رد سفید شوم، دوم اینكه دعا كنید من شهید شوم‌.
گفتم شماها واقعا حیف است بمیرید شماها كه این روزگارهای مهم را گذراندید نباید بمیرید شماها همه تان باید شهید شوید ولیكن حالا زود است و هنوز كشور و نظام به شما نیاز دارد.بعد گفتم آن روزی كه خبر شهادت صیاد شیرازی را به من دادند من گفتم صیاد شایسته شهادت بود حقش بود حیف بود صیاد بمیرد. وقتی این جمله را گفتم چشم های شهی كاظمی پر از اشك شد گفت ان شاءالله خبر شهادت من را هم به شما بدهند.
فاصله بین مرك و زندگی فاصله بسیار كوتاهی است یك لحظه است ما سرگرم زندگی هستیم و غافل هستیم از حركتی كه همه به سمت لقاءالله دارند.
همه خدا را ملاقات می كنند؛ هر كسی یك طور. بعضی ها یكبار. بعضی ها واقعا روسفید خدا را ملاقات می كنند كه احمد كاظمی و این بردارتدحتما از این قبیل بودند. اینها زحمت كشیده بودند.
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی( مدظله العالی) در مراسم تشییع پیكرهای مطهر فرماندهان سپاه در مورخه 21/10/1384
_

امیر شجاع و دلاور پر افتخار ارتش جمهوری اسلامی ایران سپهبد علی صیاد شیرازی نامی پر افتخار و جاودانه است كه با 8 سال دفاع مقدس و دلاوری ها و از خودگذشتگی ها عجین است.
این عارف عاشق نمونه بارز شرف و غیرت ایرانی بود كه جان شیرین خویش را فدای عزت و سربلندی اسلام و ولایت نمود. سپهبد سرافرازی كه عمر با بركت خویش را برای خدمت به ملت و مملكت اسلامی سپری نمود و در راه رسیدن به لذت وصل هرگز دل به زیورهای دنیوی نبست و عارفانه و عاشقانه سلوك وصل را طی نمود تا جام شیرین شهادت را سركشید.
_
از بچگی دوست داشت نظامی باشد؛ بزرگتر كه شد درس خواند و با نمره عالی دیپلم گرفت و به دانشكده افسری رفت. نظامی ها سرلشكر هم كه باشند وقتی از آنها می پرسند چكاره اید می گویند سرباز. و او سرباز شده بود و كارش خدمت بود ولی خدمت برای چه كسی؟
این همان چیزی بود كه به زندگی سربازی اش معنی می داد و از او آدم دیگری می ساخت؛ سرباز دیگری، نظامی دیگری. فرمانده واقعی و اصلی را پیدا كرده بود و حالا دیگر می دانست باید سرباز چه كسی باشد و برای چه كسی خدمت كند!؟
ای پیامبر هرگز گمان مبر آنهایی كه در راه خدا كشته شده اند مرده اند، بلكه آنها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی داده می شوند. آنها به خاطر نعمت های فراوانی كه خداوند از فضل خو به ایشان بخشیده خوشحالند و بخاطر كسانی كه هنوز به آنها ملحق نشده خوشحالند كه نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت و از نعمت خدا و فضل او نسبت به خودشان مسرورند و می بینند كه خداوند پاداش مؤمنان را ضایع نمی كند.


_

جایگاه شهید صیاد شیرازی به قدری بزرگ است كه كمتر كلامی قادر به بیان آن است. دختر این شهید درباره برخورد پدرشان با اعضای خانواده می گوید با توجه به گسترده بودن حجم كار پدرم رسیدگی ایشان به خانواده در اوقات فراغت از جمله كارهای درخور توجه ایشان بود. شهید صیاد شیرازی باوجود مشغله زیاد كاری به خانواده اش توجه خاصی داست، حتی گاهی جارو به دست می گرفت و در نظافت و كارهای خانه به همسرش كمك می كرد. فرزندانش را به خواندن نماز اول وقت توصیه می كرد. در طول جنگ تحمیلی به علت حضور در جبهه های نبرد علیه دشمنان نمی توانست آنچنان كه بایسته و شایسته است به امور فرزندانش رسیدگی كند اما پس از جنگ با وجود تمام كارهای كه داشت در ایام استراحت تمام وقتش را صرف خانواده می كرد.
دختر شهید صیاد شیرازی
_
حماسه چون به غزل ختم می شود زیباست..
شنبه 21 فروردین 1378..
علی آن شب همراه خواهر بزرگش به حرم رفت.. اینكه در آن شب در آنجا چه گذشت و علی چه گفت و چه شنید تنها خدا می داند و بس.. اما همان‌شب در تهران خیابان دیباجی همسایگان او چند مورد مشكوك دیده بودند. پیكانی در آن‌نیمه شب چند بار طول خیابان را پیموده بود. رفتگر شهرداری را دیده بودند كه ناشیانه خیابان را جارو می كرده و حركات و نگاه هایش غیر عادی بوده...
_
من اومدم اول این درب را باز كردم. درب را باز كردم اطراف را نگاه كردم كیف های حاج آقا را برداشتم. دو تا كیف داشتند. صندوق عقب را باز كردن و كیف ها را در صندوق عقب گذاشتند. اسلحه داشتن اما در كیفشان گذاشته بودند. سوار ماشین شدند. من اومدم این درب را باز كنم دیدم یك نفر دوید و پایین آمد. بعد شروع كرد به جارو كردن. پدرم با ماشین بیرون رفت . چفت بالای در را كه بستم رفتگر دست كرد و از داخل جیبش نامه ای در آورد . من متوجه شدم پدرم درب را برایش باز كرده بود. زمانی كه آمدم‌ درب خانه را ببندم صدای شلیك شنیدم طرف نامه را اول داده بود و پدرم در حال خواندن بود و اسلحه را از داخل جیبش در آورد و با دو دوست شروع به شلیك كردن كرد. طرف تیراندازی كرد و به سمت پایین دوید..
پسر شهید صیاد شیرازی
_
پروردگارا رفتن در دست توست..من نمی دانم چه موقع خواهم رفت ولی می دانم از تو باید بخواهم مرا در ركاب امام زمانم قرار دهی و آنقدر با دشمنان قسم خورده ات بجنگم تا به فیض شهادت برسم..
_

روزی كه خبر شهید صیاد شیرازی را به من دادند من گفتم كه صیاد شایسته شهادت بود.. حیف بود صیاد بمیرد..
رهبر معظم انقلاب اسلامی( مدظله العالی)

_

شهید صیاد شیرازی فردی مومن و متعهد راستین به اسلام بود. بزرگمردی بود كه هر كاری را با نام خدا و دعا برای فرج امام زمان(عج) شروع می كرد و با دعا برای سلامتی و عزت رهبر معظم انقلاب اسلامی(مدظله العالی) به پایان می برد. او به شهادت اعضای خانواده، همكاران و اطرافیانش همیشه با وضو بود و برای تصمیم گیری برای كارهای مهم و اساسی اول دو ركعت نماز به جا می آورد. بنا بر سفارش امام راحل همیشه دوشنبه ها و پنج شنبه ها را روزه می گرفت. اوقات كاری و شروع پایان جلسات اداریش با اوقات شرعی منظم شده بود. به نماز شب بسیار مقید بود و ساده زیستی و دوری از تجملات و تكبر و ریا از خصوصیات ویژه اخلاقی ایشان بود. شهید صیاد شیرازی نمونه ای از یك افسر و فرمانده منضبط جدی، سختگیر و مورد علاقه زیر دستانش بود.
_
در سرزمین ایران می زیست كه او را صیاد می نامیدند، نام و نشانی كه شایسته فردی بود كه با خوبی هایش دل ها را صید می كرد. صیاد ساده و صمیمی ولی الگوی عزت و جوانمردی بود. هنوز او را به خوبی نشناخته و جایگاه بلندش را درك نكرده بودیم كه با خبر شدیم منافق درمانده های خود را در لباس رفتگر شهرداری پنهان می كند و صبح 21 فروردین در كمین‌ صیاد می نشینند تا هنگام خروج امیر دل ها از خانه خون همیشه جوشان او را در مقابل چشم فرزندش بر زمین بریزند..
_
بازم بند پوتین هایت كه باز است. مست چشمهایش بودم همیشه خسته بود خواب نداشت هیچ وقت همدیگر سیر ندیدیم..
من گفتم كه حاج آقا خیلی خوشحالی.. بخاطر درجه است؟ گفت نه بخاطر این است كه رهبر عزیزمون راضی است از من و احساس می كنم امام زمان(عج) از ما راضی است. بخاطر این خوشحالم و درجه برام مهم نیست. رضایت رهبر عزیزمون برایم مهم است. وقتی مسافرت می رفتیم خیلی خرج می كردند و دست و دلباز بودند.
همسر شهید صیاد شیرازی
_

بارها و بارها از خودش شنیده بودم و جاهای دیگر هم صحبت كرده بودند و می گفتند كه مسئولین نظام و فرزندانشان اگر می خواهند چند مرده حلاجن بعد از پدرانشان با یك فامیلی دیگه بیان و زندگی كنند. این جملات بارها و بارها در ذهن ما بود چون خیلی بابا نسبت به این نكته حساسیت داشت. یكدفعه یك یادداشتی از ایشان در لابلای یاداشت هایشان پیدا كردم و نوشته بودند من بابت 8 سال حضور در عرصه های دفاع مقدس از این نظام مقدس جمهوری اسلامی هیچ گونه طلبی ندارم و جالبه دو تا خط پر رنگ زیر آن كشیده بودند.
دختر شهید صیاد شیرازی
_
این فصل را با من بخوان باقی فسانه است
بسیار خواندم‌ عاشقانه است..
روایتی شنیدنی در باره ی شهید امیر صیاد شیرازی را از اینجا گوش كنید :
فایل صوتی برنامه برنامه پلاك هشت پخش شده از رادیو ایران
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!

1402/07/03
|
09:50
دسترسی سریع