شهید عباس آبیاری
به مستحبات و حقالناس خیلی توجه داشت چراكه اگر غیر این بود كه عباس، عباس نمیشد. وقتی میگویم عباس، پایش را جای پای حضرت عباس(ع) گذاشت، پس از هر نظر ایمان و اعتقاد قویای داشت.
مادر شهید عباس آبیاری
شهید مدافع حرم «عباس آبیاری» متولد 8 دی ماه سال 70 ، یكی از بسیجیان شهریار و قهرمان رشته رزمی هاپكیدو بود، اما حكم اصلی قهرمانی را از صاحب اسمش حضرت عباس(علیه السلام) و در دفاع از حریم حضرت زینب(سلام الله علیها) گرفت.
عباس دو سال بیوقفه پیگیر كارهای رفتنش بود. در مورد دانشگاه نرفتن میگفت: «اگر بخواهم دانشگاه بروم، پیگیریام برای رفتن به سوریه، كمرنگ میشود». همانطور كه ظاهر بسیار زیبایی داشت، زیبایی باطنش هزار برابر بود و باطن بسیار خوبی داشت.
وقتی اربعین سال 94 به كربلا میرود، كنار ضریح علمدار كربلا درد دل میكند و میخواهد مقدمات دفاع از حرم خواهرش را نصیب او كند و همانجا نذر آب میكند. از این رو 46 روز آب خالص نمیخورد تا روزی كه برای دفاع و زیارت به حرم حضرت زینب(س) میرود. مدافع حرم «عباس آبیاری» كه به صورت داوطلبانه برای دفاع از حریم و حرم اهلبیت(س) راهی سوریه شده بود، چند روز بعد از پانهادن در 24 سالگی در 21 دی ماه سال 94 به دست تروریستهای تكفیری در خانطومان به قافله شهدا میپیوندد.
تروریستهای داعشی كه تاب دلاوریهای این جوان را نداشتند، پیكر او را به اسارت گرفته و اربا اربا میكنند و در نهایت بعد از چندین ماه در مبادلهای بخش كوچكی از بدن را تحویل میدهند.
رادیو ایران گوشههایی از خاطرات شنیدنی شهید عباس آبیاری را از زبان پدر و مادرش در برنامه «پلاك هشت» مرور كرده است.
بالاترین و بهترین قهرمانی عباس این بود كه شهادتش را آقا حضرت عباس(ع) امضا كرد، چون هر كجا میرفت تا به سوریه برود، این كار نمیشد...
چند وقت پیش خواب دیدم كه پاهایش روی زمین نبود، گفتم «بیا پایین» كه گفت: «مامان نمیدانی بالا بودن چه لذتی دارد، انشاءا... میآیی و میبینی».
شنیدن این پادكست را به دوستان خود توصیه كنید!