روایتی از داستان خوشبخت و بدبخت در قصه ظهر جمعه
حاكم جابُلسا به حاكم جابُلقا گفت صحبت ها اگر در كاغذ نوشته شود ممكن است مخالف و موافق پیدا كند و دوست و دشمن نیز نگذارند كار را تمام كنیم.
در روزگاران نه چندان قدیم میان دو شهر جابُلسا و جابُلقا آبادی كوچك بود كه حاكم جابُلسا و جابُلقا بر سر آن اختلاف داشتند و سال ها بر سر تصرف آن گفت و گو داشتند و چون هر دو هم زور بودند و هر یك از هم حساب می بردند اختلاف و مسئله میان آنها حل نشد.
یك روز حاكم جابُلقا به حاكم جابُلسا پیشنهاد داد یكدیگر را بیینند وقتی حاكم جابُلسا از حاكم جابُلقا خواست پیشنهاد را بر روی كاغذ بنویسد حاكم جابُلسا در پاسخ به او گفت این صحبت ها اگر در كاغذ نوشته شود ممكن است مخالف و موافق پیدا كند و دوست و دشمن نیز نگذارند كار را تمام كنیم.
این بخشی از داستان خوشبخت و بدبخت بود.
به گزارش شبكه رادیویی ایران؛ برنامه قصه ظهر جمعه این بار این داستان را برای شنوندگان و مخاطبان خود بازگو كرده است.
برنامه قصه ظهر جمعه جمعه هر هفته ساعت 13:30 از رادیو ایران پخش می شود.