كارشناس مسائل سیاسی گفت: فرصت طلایی برای شكست سیاست های آمریكا علیه ایران فرارسیده است و طرف ایرانی باید این بار هوشیارانه تر عمل كند.
به گزارش شبكه رادیویی ایران، مصطفی خوش چشم تحلیلگر سیاسی در گفتگو با برنامه «بحث روز» رادیو ایران در خصوص چالش های پیش روی دولت جو بایدن در آمریكا اظهارات داشت: بایدن در چهار سال آینده با مشكلات و بحران های زیادی روبروست، او باید یك ابربحران بی سابقه اقتصادی را مدیریت كند كه كار بسیار دشواری است. اگر بایدن در مدیریت این ابربحران ناكام بماند روند افول آمریكا تسریع خواهد شد.
وی ادامه داد: بحران همه گیری ویروس كرونا در آمریكا نیز كه با سوءمدیریت دولت ترامپ روز به روز تشدید شده به این سادگی حل نخواهد شد و خود بایدن نیز در اظهارات اخیرش اعتراف كرده كه اوضاع خراب تر از چیزی است كه قبلا فكر می كرده است. دولت او هر چقدر هم در زمینه مهار كرونا موفق عمل كند نمی تواند مانع از افول آمریكا شود و تنها ممكن است سرعت افول را كاهش دهد.
خوش چشم افزود: دولت بایدن در داخل آمریكا با بحران سیاسی روبروست و دوپارگی افكار عمومی این كشور باعث شده تا بایدن در اجرای سیاست های خود با مشكلات و انتقادات زیادی مواجه شود.
كارشناس مسائل سیاسی در مورد سیاست بایدن در برابر ایران عنوان كرد: سیاست دولت بایدن در قبال ایران نیز همان سیاست همیشگی دموكرات ها است. بایدن سعی می كند با تطهیر آمریكا و امید واهی دادن به افكار عمومی اینگونه وانمود كند كه دولتش به دنبال حل منازعه با ایران است در حالی كه تجربه ثابت كرده كه آمریكایی ها هیچ وقت به دنبال حل مناقشه نبوده و نیستند. بایدن همچنین از سوی دیگر تلاش میكند با اعمال سیاست تهدید و تحریم علیه ایران، برخی عناصر داخلی را تحت تاثیر قرار دهد كه در این زمینه نیز ناكام خواهد بود.
خوش چشم در پایان گفت: سرنوشت ایران همواره در دست خودش است، در سال های اخیر هرگاه ایران متضرر شده به دلیل بی عملی بعضی از مسئولان و نگاه و ارزیابی اشتباه بوده و هر وقت سود كرده نیز به دلیل اقدامات مناسب و به موقع مسئولان بوده است. طرف ایرانی اگر با مجموعه ای از سیاست گذاری ها و استراتژی های صحیح در حوزه های تهدیدات سخت، جنگ نرم و جنگ نیمه سخت اقتصادی خودش را قوی كند فرمول شناخته شده طرف آمریكایی در قبال ایران قطعا شكست می خورد. فرصت طلایی برای شكست سیاست های آمریكا علیه ایران فرارسیده است و طرف ایرانی باید این بار هوشیارانه تر عمل كند.
بایدن به دنبال تلطیف فضای دوقطبی جامعه آمریكا است
احمد قدیری ابیانه كارشناس مسائل بین الملل كه مهمان دیگر برنامه بود در خصوص چالش های پیش روی دولت جدید آمریكا اظهار داشت: جامعه امروز آمریكا كاملا به جامعه ای دوقطبی تبدیل شده است، دوقطبی هایی نظیر دموكرات و جمهوری خواه، سیاه پوست و رنگین پوست، بومی و مهاجر و فقیر و غنی جامعه آمریكا را با بحران ها و مسائل زیادی مواجه كرده است. گسل های موجود در بین جامعه این كشور پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر و بالا گرفتن بحث تقلب در بین هواداران دو نامزد بیش از گذشته تشدید شد.
وی افزود: بایدن سعی كرد با انتخاب كامالا هریس به عنوان معاون اول خود و انتخاب یك وزیر دفاع سیاهپوست فضای جامعه آمریكا را كمی تلطیف كرده و چهره مخدوش این كشور را بزك كند اما اقدامات نمادینی از این دست قبلا در دوره اوباما هم صورت گرفته بود ولی دولت اوباما به هیچ عنوان نتوانست شكاف های موجود را كم كند و بعید است كه بایدن بتواند با این اقدامات به هدف خود برسد.
قدیری در پایان گفت: برخی از رسانه های داخلی قصد دارند چهره ای مثبت از دموكرات ها نمایش دهند در حالی كه ما نباید از یاد ببریم كه اقداماتی همچون تاسیس داعش، ترور دانشمندان هسته ای ایران، حمله به لیبی، حمله به سوریه، حمایت از فتنه سال 88 و تحریم های ظالمانه علیه ایران همگی در دوره اوباما كه رییس جمهور دموكرات ها بود انجام شدند.
منافع ایران در حركت به سمت تعامل با چین است
عطا بهرامی كارشناس مسائل بین الملل در خصوص كاهش قدرت آمریكا در جهان اظهار داشت: بعد از جنگ سرد، آمریكا در سراسر جهان یكه تاز بود و با چندجانبه گرایی توانسته بود قدرت خود را افزایش دهد به همین دلیل ایران توان زیادی برای مقابله با تحركات این كشور نداشت اما در سال های اخیر شاهد كاهش قدرت آمریكا هستیم و جنگ اقتصادی این كشور با چین فرصت خوبی را برای ایران ایجاد كرده است.
بهرامی در مورد سیاست خارجی آینده ایران و لزوم تعامل با چین گفت: به نظر می رسد ایران در تعامل با غرب منافع چندانی ندارد و جناحی كه در داخل فكر می كند تعامل با غرب نتیجه دارد تاكنون هیچ منفعتی برای كشور كسب نكرده است. بنابراین ایران باید به سمت تعامل با قدرت های نوظهوری كه در آینده جهان جایگاه بهتری دارند برود، از سال 2030 اقتصاد چین عملا جایگزین اقتصاد آمریكا خواهد شد و منافع راهبردی ایران در حركت به سمت تعامل با شرق است نه تعامل با غرب.