خبرآنلاین حمید گلی بازیگر عرصه كودك در گفتگو با «فرش بنفشه»
رویدادی كه عموهای فیتیلهای را زمینگیر كرد
یكی از سه عموی فیتیلهای در رادیو ایران با هموطنان سیل زده ابراز همدردی كرد، از برنامهای برای اجرای نمایش در نقاط دور افتاده كشور خبر داد و یكی از خاطرات شیرینش را بازگو كرد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حمید گلی بازیگر و كارگردان عرصه كودك در گفتگو با برنامه «فرش بنفشه» رادیو ایران، درباره سال 98 تا به امروز گفت: جریان سیل و اتفاقات به شدت خاطرمان را مكدر كرد. دلمان میخواست نوروز همه را شاد ببینیم؛ همه در حال تكاپو و سفر باشند، اما مشكلات اقتصادی به جای خود، بلای سیل نیز مزید بر علت شد. بنابراین حتی اگر به شخصه احساس خوبی هم داشته باشیم حس میكنیم خوب نیست، چون تعدادی از هموطنانمان در استانهای مختلف درگیر هستند، عزیزانشان یا خانه و زندگیشان را از دست دادهاند و این متاثرمان كرده است. امیدوارم مردممان در آینده روزهای خوبی را ببینند.
او درباره برنامهریزی برای سفر به روستاها و اجرای نمایش برای كودكان با همراهی علی فروتن، توضیح داد: گران شدن ارز ما را هم زمین گیر كرد و در حالی كه تلاش زیادی میكردیم تا بخش سخت افزاری این كار را به پایان ببریم، قدری به مشكل خورده ایم. دنبال این هستیم كه برای بچههایی كه در نقاط دور زندگی می كنند، نمایش اجرا كنیم و به زودی اخبار بیشتری از این اتفاق خواهید شنید.
این بازیگر یادآور شد: اولین كار من سال 64 وقتی روی صحنه رفت كه 17 ساله بودم. حالا دیگر برخی از مخاطبان قدیمی ما ازدواج كردهاند و حتی بچه هم دارند. برخی هم دانشگاهی هستند. اتفاقی كه این روزها می افتد و حالم را خوب می كند، این است كه خانم یا آقایی را بیرون می بینم كه با من سلام و علیك می كنند و به زعم من مادر و پدر هستند و بعد می فهمم خودشان زمانی مخاطب من بودند. اینطور وقتها احساس میكنم بخشی از زندگی من در وجود دیگری ثابت مانده و با او رشد كرده است. این برای من احساس بالندگی دارد.
گلی درباره شیرین ترین خاطره اش گفت: روزی در كانون پرورش فكری كودكان و نوجوانان اجرای نمایش داشتیم و خانمی با فرزند كوچكش برای تماشای نمایش آمده بود. پرسید می شود عكس بگیریم؟ آن زمان هنوز موبایل باب نشده بود. او از من و فرزندش خواست به شكل خاصی بایستیم و خودش هم كنارمان قرار گرفت و عكس گرفته شد. بعد عكس دیگری را از كیفش درآورد و به من گفت این كودكی كه در تصویر در بغل شما است، من هستم این هم مادر من است، امروز كه با دخترم آمدم، خواستم این عكس را تكرار كنم تا وقتی بزرگ شد به او نشان بدهم. ما تقریبا دو نسل را در حوزه نمایش تجربه كردهایم و این یكی از اتفاقاتی بود كه هیچوقت از خاطرم نمی رود.