قبله عرفان و اندیشه اقبال، ایران بود
محمدجعفر محمدزاده، نویسنده و پژوهشگر حوزه زبان و ادبیات فارسی و معاون اسبق مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به بهانه 18 آبان روز تولد علامه محمد اقبال لاهوری، یادداشتی را نوشته و آن را برای انتشار در اختیار «ایبنا» قرار داد
محمدجعفر محمدزاده:
هندیام، از پارسی بیگانهام
ماه نو باشم، تهی پیمانهام
علامه محمد اقبال لاهوری (1256-1317 ش/ 1294-1355 ق) شاعر، فیلسوف، حقوقدان، قرآنپژوه، سیاستمدار، شرقشناس و از متفكران و اندیشمندان صاحبنظر در خاورزمین است كه از او با عنوان «شاعر مشرق» و «حكیم امت» یاد شده است.
در زندگی پررازورمز اقبال لاهوری، گرایش و علاقه او به زبان فارسی تأملبرانگیز است.
با وجود اختلافنظر درباره تاریخ تولد اقبال، هفتم نوامبر روزی است كه دولت پاكستان رسماً به نام او نامگذاری شده است. تولد او بر اساس سال خورشیدی در هجدهم آبان است.
اقبال دوران كودكی را در پنجاب گذراند، در لاهور ادامه تحصیل داد، برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت و در كمبریج با ایرانشناسان بزرگی چون ادوارد براون و رینولد نیكلسون آشنا شد. از قبل با شعر و ادب فارسی آشنایی داشت، اما در این دوره علاقه به ایران و زبان و ادبیات فارسی در او شعله كشید.
از همان زمان به تحقیق در آثار حكمی و فلسفی ایران روی آورد و رساله دكتری خود را با موضوع «سیر فلسفه مابعدالطبیعه در ایران» نوشت و در عرفان و حكمت ایرانی متخصص شد.
اقبال برای خود زندگی شرافتمندانه و سرشار از ایمان قلبی را برگزید و با اینكه لقب «سِر» را از انگلیسیها گرفت، این لقب هیچگاه او را از سخن حق و مسیر عدالت و خودباوری و مسلمانی و شرقی بودن دور نكرد.
حكیم شرق در دوره زندگی خود بسیار سفر كرد، اما آرزوی سفر به دو جا در دلش ماند: یكی سفر به سرزمین حجاز و دیگری به ایران. با این حال هیچگاه از این دو قبله آرزوی خود رویگردان نبود. قبله دین و ایمان اقبال مكه بود و قبله عرفان و اندیشه او ایران.
اقبال لاهوری گرچه به معنی رایج مرد سیاست و ریاست نبود، به مجلس محلی لاهور نیز راه یافت. اما هیچگاه به روش سیاستمداران زندگی نكرد. او اسلام و بازگشت به اسلام را دوای درد امت اسلام میدانست و به ملت و دولت مستقل اسلامی باور داشت و بنیان تشكیل كشور اسلامی پاكستان از پرتو اندیشههای او نهاده شد.
آثار بهجامانده از اقبال به سه زبان انگلیسی، فارسی و اردوست. او رساله دكتری خود را به زبان انگلیسی نوشته است. چند مجموعه شعر و مكتوبات او به زبان اردو نیز به زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است؛ اما اوج شكوفایی سخن اقبال را باید در اشعار فارسی او جستوجو كرد. در اشعار فارسی او 30 بار واژه عجم و 20 بار نام ایران آمده است. آثار اقبال به زبان فارسی عبارتند از:
- مثنویهای «اسرار خودی» و «رموز بیخودی» در مسئولیت مسلمان بودن؛
- منظومه «پیام شرق» كه نقد و پاسخی به دیوان غربی-شرقی گوته است و در آن از دین و ملیت سخن گفته است؛
- مجموعه «زبور عجم» حاوی غزلیات او و نیز حاوی دو مثنوی او به سبك گلشن راز شبستری است. با اینكه بر برخی تلقیهای منفعلانه از شعر حافظ خرده گرفته است، در غزلهایش از جهت زبانی پیرو حافظ است؛
- مجموعه شعر «جاویدنامه» دیگر اثر مهم اقبال است؛
- «پس چه باید كرد ای اقوام شرق؟» و مثنویِ «مسافر» دیگر آثار فارسی اقبال است؛
- او «ارمغان حجاز»، آخرین مجموعه شعرش، را به دو زبان اردو و فارسی سروده است.
با اینكه نتوانست به ایران سفر كند و از نزدیك سرزمین حافظ و سعدی و فردوسی را ببیند، اندیشه وطن دینی و وطنپارسی داشت و در آثارش دین اسلام و ایران برجستهترین بخشها معرفی شده است.
او به آلمانی و انگلیسی علم آموخته بود و آثاری نوشته است. زمانی در دانشگاه عربی تدریس میكرده، زبان مادریاش اردو بود و زبان پنجابی را هم از كودكی آموخته است، اما به زبان فارسی و ظرفیتهای فكری و فلسفی این زبان باور داشته و گویی به فارسی میاندیشیده است.
افزون بر آن سخت مجذوب حكمت و اندیشه ایرانی به ویژه فلسفه سهروردی بوده و به آن عشق میورزیده است. اقبال چنین صریح میگوید:
گرچه هندی در عذوبت شكّر است
طرز گفتار دَری شیرینتر است
فكر من از جلوهاش مسحور گشت
خانه من شاخ نخل طور گشت
پارسی از رفعت اندیشهام
درخورَد با فطرت اندیشهام
و در جایی دیگر چنین از سرزمین ایران یاد میكند:
شراب میكده من نه یادگار جم است
فشرده جگر من به شیشه عجم است
در یك رباعی در جاویدنامه از ایران و آرزوهایش میگوید:
خوش بیا ای نكتهسنج خاوری
ای كه میزیبد تو را حرف دری
محرم رازیم، با ما راز گو
آنچه میدانی ز ایران بازگو
تنظیم كننده: سمانه حیدرزاده