تجلیل رادیو ایران از خانواده شهید نظر نژاد
رادیو ایران،در ادامه رزمواره «صد و چهل شهید، صد و چهل روایت» در سفر به استان خراسان رضوی، از خانواده شهید محمدحسن نظر نژاد تجلیل كرد.
به گزارش شبكه رادیویی ایران،حجت السلام و المسلمین موسوی مقدم نماینده ی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران، محسن نصر پور مدیركل صدا و سیمای استان خراسان رضوی،كاظم داداشی قائم مقام رادیو ایران و حجت السلام و المسلمین حسن زاده مدیركل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان خراسان رضوی با خانواده شهید نظر نژاد در منزلشان دیدار و گفت و گو كردند.
حجت السلام و المسلمین موسوی مقدم نماینده ی ولی فقیه در بنیاد شهید و امور ایثارگران در معرفی شخصیت این شهید والامقام گفت: «شاید محمدحسن نظر نژاد در میان همه كسانی كه جنگ هشت ساله را تجربه كردهاند یك استثنا باشد. او برای اولین بار سال 1358 به كردستان رفت تا آتشی كه دست غریبهها آن را روشن كرده بود، خاموش كند. هفده سال بعد یعنی در سال 1375 برای آخرین بار به كردستان رفت تا آغاز و پایان دفتر زندگیاش در كوهها و قلهها نوشته شود. آن روزها او یك داوطلب ساده اما نترس و فهیم بود كه به همه زیبایی این آب و خاك دلبسته بود. در سالهای جنگ او به قائممقامی فرماندهی لشكر هم رسید. لشكری كه بچههای خراسان بیرق آن را بالا برده بودند. جنگ، محمدحسن نظرنژاد را بابانظر كرد. مانند پدری سایهاش روی سنگرها و خاكریزها بود و خراسانیها طعم شجاعت و تدبیر او را در شبها و روزهای عملیات برای همیشه در كام دلشان نگه خواهند داشت. بابانظر بیش از 140 ماه در مناطق جنگی بود. در بستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فكه كمرش شكست. در فاو قفسه سینهاش شكافت، گازهای شیمیایی به ریههایش رسید و وقتی جنگ تمام شد، 160 تركش به بدن او خورده بود كه تنها 57 تركش از سر تا پایش بیرون زد اما 103 تركش همچنان در پیكر قوی و نیرومند او كه روزی از پهلوانان خراسان بود، به یادگار ماند. در سال 1375 محمدحسن به عنوان مسؤول عملیات لشكر 5 نصر خراسان راهی كردستان میشود تا از واحدهای لشكر بازدید كند. آن روز، روز هفتم مرداد ماه 1375 بود كه به ارتفاعات كفارستان میرسند. در دل همان كوهها و قلهها كه روزی جوانی او را دیده بودند، به خاطر كمبود فشار هوا دچار تنگی نفس میشود. او را برای مداوا به مقرهای پایین دست میرسانند اما دیگر دیر شده بود. كتاب خاطرات بابانظر حاصل گفتوشنود 36 ساعته سیدحسین بیضایی با اوست. همه مصاحبهها در سال 1374 و اوایل 1375 ضبط شده، كلمهها و جملههای این مصاحبهها پس از ضبط، روی كاغذهای سفید آمدند و ماندند.