«شب بخیر كوچولو» برنامهای ملكوتی است
سیویكمین سالگرد تولد برنامه رادیویی «شببخیركوچولو» در حالی برگزار شد كه مدیران این شبكه رادیویی در زمان ضبط آن در استودیو 25 ساختمان شهدای رادیو حضور داشتند.
سیویكمین سالگرد تولد برنامه رادیویی «شببخیركوچولو» در حالی برگزار شد كه مدیران این شبكه رادیویی در زمان ضبط آن در استودیو 25 ساختمان شهدای رادیو حضور داشتند.
سیویكمین سالگرد تولد برنامه رادیویی «شببخیركوچولو» با حضور محمدجعفر محمدزاده، مدیر رادیو ایران، غلامرضا بحیرایی مدیر گروه جامعه این شبكه، عبدالرسول جوادی رییس دفتر و ابوذر ابراهیم مدیر فضای مجازی و همكاران رادیویی این شبكه در محل ضبط این برنامه در استودیو 25 ساختمان شهدای رادیو برگزار شد.
بر اساس این گزارش، به بهانه تولد «شب بخیر كوچولو» مدیران رادیویی این شبكه در اتاق فرمان محل ضبط برنامه حضور پیدا كردند و مریم نشیبا، مجری برنامه در این جمع گفت: در مورد سیویك سالگی این برنامه باید از كسی كه از آن بالا هوای همه ما را دارد بپرسید، شب بخیر كوچولو به دلایلی صید دنیا نشد. اولین تهیهكننده آن آقای مهدی سدیفی بود كه ایشان و آقای ساعد باقری به من لطف كردند و مرا از میان یازده نفر برای این برنامه انتخاب كردند. البته من سال 56 با گویندگی خبر به رادیو آمدم. در آن زمان كه برای این برنامه دنبال مجری می گشتند، من لوزههایم را عمل كرده بودم و با آن شرایط صدمهدیده یك پاراگراف از قصه (همان پیرزنی كه در روز بارانی همه حیوانات را به خانه خود راه میدهد) را خواندم، ایشان گفتند كه این خانم نشیبا همان است كه ما میخواهیم و این شد كه نهم تیر ماه سال 69 برنامه را شروع كردیم.
وی افزود: من برای این كار كه مخاطبم بچهها هستند، باید انرژی بیشتری بگذارم. به طوری كه اگر چند برنامه پشت سر هم ضبط كنیم دیگر انرژی برای ادامه ندارم. ضمن اینكه تمام مدت تصویر بچهها در ذهن من است. من در ابتدا واقف به قصهگویی نبودم ولی زمانی كه در مدرسه تدریس میكردم بچهها به من میگفتند كه فرم بیان شما فرم قصهگویی است كه فكر میكنم این مدل بیان را از مادرم به ارث بردهام. آقای سدیفی مرا با راهنماییهای خود برای قصهگویی آماده كرد، به من میگفت جاهایی كه به نقش شیر یا موش صحبت میكنی آن هیبت شیر و یا ضعف موش را در صدایت نشان بده.
نشیبا با اشاره به ترانه «گنجشك لالا»، ترانه معروف شب بخیر كوچولو عنوان كرد: این ترانه از سرودههای مصطفی رحماندوست است كه آقای ساعد باقری و مهدی سدیفی هم در ساخت موسیقی این ترانه به استاد محمود منتظمصدیقی، آهنگساز آن كمك كردند و در نهایت كار ماندگاری ارائه شد. این ترانه در ابتدا با گروه كُر ساخته شده بود، بعد این حرف به میان آمد كه حال كه بچهها مخاطب برنامه هستند چرا خود بچهها در آن نخوانند؟ برای همین خواهرزاده آقای منتظم صدیقی كه هشت ساله هم بود برای این كار انتخاب شد. ایشان اكنون برای خود خانم مهندسی شده است. این ترانه تحریرهایی دارد كه برای بچه در آن سن و سال آسان نیست، بهطوری كه ژاله صادقیان عزیز به من میگفت من هر چه تلاش میكنم نمیتوانم مانند این بچه این شعر را بخوانم.
این مجری پیشكسوت در ادامه خاطرنشان كرد: بعد از آن عزیزان دیگری تهیهكنندگی این برنامه را بر عهده داشتند مانند خانم معصومه جدلی كه تا همین اواخر برنامه گلبانگ را نیز با ایشان داشتیم، یا خانم دكتر رضوان موسوی كه زودتر از موعد از این كار كناره گرفت، او همیشه میگفت درست است كه میروم ولی دلم میخواهد پنجشنبهها مجانی برای شب بخیر كوچولو كار كنم. بعد از آن در خدمت مهتاب امینی مرحوم بودم. پس از آن خانم فریبا فاضل عزیز و اكنون هم در خدمت دختر خانم وكیلی عزیز هستیم. خانم گلریز وكیلی كه خود صاحب یك دختر كوچك است.
وی با بیان اینكه برنامه «شب بخیر كوچولو» برنامهای ملكوتی است، یادآور شد: ملكوتی بودن این برنامه به من برنمیگردد، من تنها واسطهام و از شب بخیر كوچولو موجودی ساختهام و تصویری در ذهن دارم كه خداوند برای آن به من خط میدهد و اجازه نمیدهد خیلی از كارها را انجام دهم. در همان ابتدا كه كار بسیار گرفته بود رقمی معمول آن روز برای این برنامه میگرفتم، من هم اصلا برایم مهم نبود و بیشتر برای كار در رادیو خوشحال بودم، تا اینكه از شبكه دو تلویزیون به من زنگ زدند و گفتند میخواهیم شب بخیر كوچولو را در تلویزیون به صورت تصویری كار كنیم و برای این كار مبلغ بسیار بیشتری از رادیو به من پیشنهاد دادند. به هر حال هر كسی ممكن است وسوسه شود. این موضوع را با آقای حسن خجسته در میان گذاشتم. ایشان بسیار مخالف این بودند كه بچههای رادیو به تلویزیون بروند.
وی ادامه داد: آقای خجسته به من گفتند من نمیتوانم این رقم را به شما بدهم، اگر میخواهی برو ولی این را به یاد داشته باش كه اگر به تلویزیون بروی باختهای، بچهها اگر از مجری برنامه خوششان نیاید حرفهای آن آدم را گوش نمیدهند، بدنبال بازی میروند و وقتی كارتون پخش میشود دوباره پای تلویزیون مینشینند. آن موقع است كه هر چه تلاش كنی نمیتوانی شب بخیر كوچولوی رادیویی از آن دربیاوری. و این صحبتهای آقای خجسته سالهاست كه آویزه گوشم است. كه من هدفم این است كه بچهها جذب برنامه شوند و اگر نكته ظریف اخلاقی هم در برنامه گفته میشود حتی والدین هم آن نكات را دریافت كنند. برای همین است كه میگویم این برنامه ملكوتی است و آن بالای سری اجازه نداد این اتفاق بیفتد و همان است كه اجازه نمیدهد من تیزر بخوانم. من تاج الهی معلمی روی سر دارم و باید بسیاری از مسائل را رعایت كنم. معلم بودن باعث شد صید دنیا نشوم.
پیشینه فرهنگی قصهگویی ایرانیان، یكی از دلایل موفیقیت این برنامه است
در ادامه، محمدجعفر محمدزاده، مدیر رادیو ایران گفت: همین كه 30 سال از عمر برنامهای میگذرد نشانه موفقیت آن برنامه است و دیگر نمیخواهد كسی تلاشی بكند. همین كه شرایطش را حفظ كنیم و امكان كار را برای مجموعهاش فراهم باشد مهمترین كار است. مجموعهای خوب با اجرای خانم نشیبا از سی سال پیش این برنامه را پخش میكنند و دو نسل از تاریخ معاصر ما این برنامه را شنیدهاند. حتی عوامل تولیدی آن هم به دو نسل رسیدهاند و این برنامه، از برنامههای موفق رادیو ایران است.
وی با بیان اینكه در رادیو مشكل متن وجود دارد، افزود: اگر مشكل متن حل شود، نمایش و قصه هنوز هم مخاطب دارد. دلیل این كه شب بخیر كوچولو هنوز هم مخاطب دارد این است كه با وجود دشوار بودن نوشتن برای كودك، مهارت و فرهنگش از قدیم در ایران بوده و قصهگویی در سرزمین ما از لالایی مادران شروع میشود. درست است در نوشتن برای بزرگسالان با مشكل مواجه هستیم ولی برای بچهها به جهت پیشینه فرهنگی قصهگویی ایرانیان مشكل چندانی نداریم و همین است كه این برنامه توانسته ماندگار شود. آنهایی كه میگویند رادیو شنیده نمیشود و دوره قصهگویی در رادیو تمام شده، قطعا رادیو را نمیشناسند.
محمدزاده با بیان خاطرهای از این برنامه گقت: قدیمیترین زمانی كه رادیو و این برنامه را شنیدم سی سال پیش بود، درست همان زمانی بود كه آغاز روزهای معلمی من بود. آن زمان برنامهای در كانون پرورش فكری كودكان به نام برنامه «جوانهها» داشتیم كه من نقاشی كلاس قصهگویی را برای بچهها میكشیدم و از روی هر كدام از این نقاشیها یك قصه برای بچهها میگفتیم. آن دوره الگوی ما برای قصهگویی، «شب بخیر كوچولو» بود و از آن موقع با برنامه آشنا هستم. تا جایی كه احساس میكردم خودم هم میتوانم قصهگویی كنم ولی بعدا دیدم كه اصلا كار آسانی نیست.