سخنرانی نوروزی مقام معظم رهبری خطاب به ملت ایران
به مناسبت آغاز سال نو و عید مبعث پیامبر اعظم صلیالله علیه و آله و سلم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم المصطفیٰ محمّد (صلّی الله علیه و آله) و علی اهل بیته الطّیّبین الطّاهرین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین. اللهمّ صلّ علی علیّ بن موسی الرّضا ولیّك عدد ما فی علمك صلاة دائمة بدوام ملكك و سلطانك. اللهمّ سلّم علی ولیّك علیّ بن موسی الرّضا عدد ما فی علمك سلاماً دائماً بدوام ملكك و سلطانك و جبروتك.
ما هر سال مراسم اوّل سال را در زیر سایهی حریم حضرت علیّ بن موسی الرّضا (سلام الله علیه) برگزار میكردیم در خدمت مردم عزیز مشهد و زوّار عزیزی كه از سراسر كشور در مشهد حضور داشتند؛ نوروزمان با این دیدار مزیّن میشد، امسال محرومیم.
گر چه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبود در سفر روحانی(1)
به نظرم بهتر این است كه هر كدام هر جا هستیم، از راه دور صلوات مخصوصه را عرض كنیم: اَللَهُمَّ صَلِّ عَلیٰ عَلیِّ بنِ موسَی الرِّضَا المُرتَضَی الاِمامِ التَّقیِّ النَّقیِّ وَ حُجَّتِكَ عَلیٰ مَن فَوقَ الاَرضِ وَ مَن تَحتَ الثَّرَی الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً كَثیرَةً نامیَةً زاكیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً كَاَفضَلِ ما صَلَّیتَ عَلیٰ اَحَدٍ مِن اَولِیائِك.(2)
عید سعید مبعث را تبریك عرض میكنم؛ امروز جزو بزرگترین اعیاد اسلامی ما است. همچنین مجدّداً عید نوروز و حلول بهار را به همهی ملّت عزیزمان تبریك عرض میكنم.
مبعث روز بسیار باعظمتی است؛ اهمّیّت مبعث را باید بفهمیم، بدانیم. مبعث پیغمبر اسلام حادثه و واقعهای است كه خداوند متعال از پیغمبرانِ دیگر نسبت به این واقعه میثاق گرفته است، تعهّد گرفته است. وَ اِذ اَخَذَ اللهُ میثاقَ النَّبِیّینَ لَما ءاتَیتُكُم مِن كِتٰبٍ وَ حِكمَةٍ ثُمَّ جاٰءَكُم رَسولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَكُم لَتُؤمِنُنَّ بِه! وَ لَتَنصُرُنَّه؛(3) [طبق] این آیهی شریفه، خدای متعال از پیامبرانِ بزرگِ طولِ تاریخ تعهّد گرفته است كه به پیغمبر اسلام كه مثل امروزی مبعوث میشود، هم ایمان بیاورند، هم او را یاری كنند. خب ایمان كه معلوم است. یاری به معنای این است كه او را به كسان خودشان، به امّت خودشان، به پیروان خودشان معرّفی كنند و از آنها بخواهند كه به او بگروند و ایمان بیاورند؛ حدّاقلّ نصرت پیغمبران این است؛ خداوند این را از اینها پیمان گرفته. لذا شما ملاحظه میكنید در یك آیهای از قرآن [میفرماید]: اَلَّذی یَجِدونَه مَكتوبًا عِندَهُم فِی التَّوریٰةِ وَ الاِنجیل؛(4) یعنی نام و نشان و خصوصیّات پیغمبر ما، در تورات و انجیلِ تحریفنشده وجود داشته است. یا در یك آیهی دیگر، خداوند از قول حضرت عیسیٰ میفرماید: وَ اِذ قالَ عیسَی ابنُ مَریَمَ یٰبَنی اِسراءیلَ اِنّی رَسولُ اللهِ اِلَیكُم مُصَدِّقًا لِما بَینَ یَدَیَّ مِنَ التَّوریٰةِ وَ مُبَشِّرًا بِرَسولٍ یَأتی مِن بَعدِی اسمُه اَحمَد؛(5) حضرت عیسیٰ اسم این بزرگوار را هم بیان میكنند. این بنابراین یك حادثهی این چنینی است كه در نهجالبلاغه هم به همین اشاره شده، كه حضرت میفرمایند: اِلی اَن بَعَثَ اللَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَهِ صلّی الله علیه و آله لِاِنجازِ عِدَتِه وَ تَمامِ نُبُوَّتِه مَأخُوذاً عَلَی النَّبیّینَ مِیثاقُه؛(6) یعنی از پیغمبران خدای متعال میثاق گرفته است، تعهّد گرفته است كه با او این گونه رفتار بكنند.
خب این بعثت محتوای عظیمی داشت. من راجع به این محتوای بعثت مختصری میگویم و این مسئله را متّصل میكنم، مرتبط میكنم با وضع خودمان و امروز خودمان كه برای ما از لحاظ عملی و كاربردی هم دارای تأثیر است، صرف اعتقاد نیست.
بعثت و وحی الهی، حقایقی را برای مردم روشن كرد؛ برای بشریّت حقایقی را روشن كرد. این حقایق به نحوی است كه اگر آحاد بشر و جوامع گوناگون بشری به این حقایق ایمان بیاورند و عملاً ملتزم بشوند، حیات طیّبه به اینها خواهد رسید. حیات طیّبه یعنی چه؟ یعنی زندگی شیرین و پُرفایده و مطلوب، حیات پاكیزه؛ پاكیزه بودنش به این است كه مطلوب باشد، شیرین باشد، انسان را در صراط كمال كمك كند به حركت و برخوردار از همهی زیباییها و نیكوییها باشد، هم در دنیا و هم در آخرت. این حیات طیّبه است. اگر دلها به این معارف، به این حقایق آشنا بشوند، به آن بگروند و بر لوازم آن پایبند باشند، حیات طیّبه قطعاً در انتظار آنها است.
خب یك بخش این حقایق عبارتند از منظومهی معرفتیِ اسلام، كه منظومهی معرفتی اسلام یعنی نظر اسلام درباره هستی، دربارهی انسان، دربارهی نقش انسان در عالَم، دربارهی ذات اقدس پروردگار، دربارهی صفات و اسمای الهی كه در دعای كمیل میخوانیم: مَلَأَت اَركانَ كُلِّ شَیء، یا در دعای ماه رجب میخوانیم: بِهِم مَلَأتَ سَمائَكَ وَ اَرضَك، كه دربارهی مسیر انسان در دنیا و پس از مرگ و امثال اینها حقایق بسیار مهمّی هست و اینها سلسلهی معرفتی اسلام، منظومهی معرفتی اسلام هستند؛ اینها را به بشریّت تعلیم میدهد و انسانها را هشیار میكند و بیدار میكند.
یك بخش دیگر از این حقایق، منظومهی ارزشیِ اسلام است، ارزشهایی كه اسلام آنها را تثبیت كرده است، یعنی به عنوان ارزش آنها را شناخته است؛ كه آحاد مردم و جوامع مردمی موظّفند خودشان را به این ارزشها نزدیك كنند [و به سمت آنها] پیش ببرند؛ سعادتشان در این است. از مثل خلقیّات فردی كه انسان دارای صبر باشد، دارای حلم باشد، دارای گذشت باشد و امثال اینها كه صفات فردی انسانها است، تا مفاهیم عمومی و زندگیساز مثل آزادی، مثل عدالت اجتماعی، مثل كرامت انسانی، مثل سبك زندگی؛ اینها جزو آن سلسلهی ارزشهای اسلامی است كه در اسلام بیان شده و تفهیم شده به ما. یك عدّهای بخطا تصوّر میكنند كه این مفاهیم رایج مثل عدالت اجتماعی و آزادی و مانند اینها از غرب به عالَم اسلام آمده است، یا متفكّرین اسلامی اینها را از غربیها یاد گرفتهاند؛ این كاملاً اشتباه است. غرب سه چهار قرن بیشتر نیست كه با این مفاهیم آشنا شده؛ از بعد از رنسانس با این مفاهیم آشنا شده است؛ در حالی كه اسلام 1400 سال قبل از این، این مفاهیم را به طور روشن در قرآن بیان كرده است؛ با این تفاوت كه غربیها كه اینها را مطرح كردهاند، هیچ وقت صادقانه به آن عمل نكردهاند -نه به آزادی عمل كردند، نه به عدالت اجتماعی عمل كردند- [آنها] گفتند و عمل نكردند؛ [این مفاهیم] در اسلام بود و در زمان پیغمبر عمل شد. این عبارت «اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَكُم»،(7) مال قرآن است دیگر؛ دستور پیغمبر این است كه اجرای عدالت بكند؛ این همان عدالت اجتماعی و عدالت همهجانبه است؛ یا [میفرماید]: لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الكـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(8) یعنی اصل بعثت همهی انبیا و ارسال رسل و كتب برای این بوده است كه قسط -یعنی همین عدل اجتماعی، عدل اقتصادی- در بین مردم برقرار باشد؛ بنابراین اینها مفاهیم قدیمیِ اسلامی است.
یا در مورد آزادی؛ این بیان امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در نهجالبلاغه، هزار سال قبل از طرح مسئلهی آزادی در كشورهای غربی مثل فرانسه یا جاهای دیگر است كه میفرماید: لا تَكُن عَبدَ غَیرِكَ وَ قَد جَعَلَكَ اللهُ حُرّا؛(9) از این روشنتر دیگر چه میشود؟ یعنی انسانها حُرّند، آزادند؛ آزادی شامل همهی انواع آزادی میشود. یا آن جملهی دیگری كه معروف است: استعبدتم النّاس و قد خلقهم الله احرارا؛ این خطاب به بعضی از فرمانداران آن دوره است كه «استعبدتم النّاس»؛ شماها میخواهید با مردم مثل برده رفتار بكنید در حالی كه خداوند متعال آنها را آزاد آفریده؟ اینها معارف اسلامی است. از این قبیل، در معارف اسلامی زیاد است؛ در نهجالبلاغه كلمات متعدّدی در این زمینه وجود دارد و در بقیّهی [منابع اسلامی]. بنابراین این سلسلهی ارزشها و سلسلهی معارف و منظومهی معرفتی و منظومهی ارزشی به این صورت است. پشت سر اینها احكام است؛ یعنی «باید» و «نباید»ها، «بكن» و «نكن»ها؛ این احكام اسلامی -چه فردی و چه اجتماعی- همه برخاستهی از آن معارف است و منطبق بر آن ارزشها است؛ یعنی همهی این تكالیفی كه خدای متعال برای فرد مسلِم قرار داده است، نشئتگرفتهی از همان مفاهیم اصلی و معرفتی است و منطبق با مفاهیم ارزشی است و كمككنندهی به صعود در این راه است. خب، این مجموعهای است كه در بعثت در واقع به مردم هدیه شد.
حالا اگر چنانچه بخواهیم اینها تحقّق پیدا بكند، اگر بخواهیم این معارف در فضای عقیدتی جامعه به معنای واقعی كلمه تحقّق پیدا كند، بخواهیم این ارزشها در عمل مردم، در رفتار مردم خودش را نشان بدهد، بخواهیم این احكام كه وسیلهی پیشرفت و حركت است، تحقّق پیدا كند، احتیاج به قدرت سیاسی دارد؛ اگر قدرت سیاسی نباشد، قلدرها زیر بار نمیروند، تنبلها انجام نمیدهند، سیاهیلشكرِ قلدرها و مستكبرین و پولدارها به دنبال آنها حركت میكنند، یعنی آن مقصود نبوّتها حاصل نمیشود؛ لذا در قرآن میفرماید كه «ما اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله».(10) این مربوط به پیغمبر ما فقط نیست، مربوط به همهی پیغمبران است؛ اینها باید بیایند در كشور مورد اطاعت قرار بگیرند، مردم از اینها اطاعت بكنند. لذا وقتی كه از یثرب آمدند برای اینكه پیغمبر اكرم را دعوت كنند و اصرار كنند كه ایشان به مدینه هجرت كنند، همان جا حضرت با اینها بیعت كرد.
بیعت یعنی اینكه شما تحت امر ما هستید، ما میآییم آنجا به این شرط؛ بعد هم كه پیغمبر اكرم وارد شد به مدینه، اوّلكاری كه كرد، تشكیل قدرت سیاسی و اجتماعی بود؛ یعنی تشكیل حكومت داد؛ این بنابراین یكی از لوازم كار نبوّت است. البتّه پیغمبران دشمنان زیادی دارند: وَ كَذٰلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنّ،(11) وقتی كه حكومت تشكیل میدهند، دشمن خارجی هم به اینها اضافه میشود؛ با تشكیل حكومت، غیر از دشمنان داخلی، دشمن خارجی هم اضافه میشود؛ این معلوم است؛ برای خاطر اینكه دشمن خارجی اگر چنانچه عالَم سیاست نباشد و قدرت سیاسی وجود نداشته باشد، خیلی اهمّیّت نمیدهد؛ هر حرفی كه كسی بزند، خیلی دنبالش نمیرود؛ وقتی به قدرت سیاسی رسید، آن وقت دشمن خارجی، آن كسی كه مخالف با عدالت است، آن كسی كه مخالف با آزادی است، آن كسی كه مخالف با حقّ هر انسانی برای خوب زندگی كردن و مستقل زندگی كردن است، طبعاً مخالفت میكند.
خب، حرف امروز من این است: من میخواهم عرض بكنم این همان نسخهای است كه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به این نسخه عمل كرد؛ عیناً نسخهی بعثت پیغمبر است؛ معارف همان معارفی است كه پیغمبر آنها را از جانب خدای متعال به مردم ابلاغ كردند؛ ارزشها همانها است؛ احكام هم همانها است؛ و حركت به سمت تحقّق این احكام، احتیاج داشت به یك ایمان قوی، به یك همّت بلند، به یك دلِ «متوكّل علی الله»؛ همهی اینها در امام جمع بود و ایشان اقدام كرد، خدای متعال هم كمك كرد و این حركت انجام گرفت. البتّه امام میدانستند كه ایمان اسلامی در اعماق جان و ارتكاز(12) ملّت ایران خیلی رسوخ دارد، مردمِ مؤمنی هستند؛ كه حالا خود این، بحث جداگانهای دارد و كاملاً اثباتشده است كه مردم ایران، هم آن روز و هم امروز، علیرغم برخی از ظواهر، قدرت ایمانیشان و رسوخ ایمان در دلهایشان خیلی زیاد است؛ یكی از خصوصیّات ملّت ما بحمدالله این است.
امام این را میدانستند و لذا مسئلهی اسلام را، حكومت اسلامی را، نظام اسلامی را مطرح كردند و زمینهاش هم فراهم بود و امام این زمینه را هم شناخت؛ زمینهاش عبارت بود از ظلم گسترده و فساد بیپایان رژیم پهلوی؛ كه هم وابسته بودند، هم فاسد بودند، هم ظالم بودند، هم معرفت حقیقی انسانی در اینها نبود، و این سرریز میشد به مردم، همه میدیدند وضع آن رژیم فاسد و ظالم را؛ این هم زمینهی خوبی بود، از این زمینه امام بزرگوار استفاده كردند و معجزهی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی به وقوع پیوست. حقیقتاً تحقّق انقلاب اسلامی و تحقّق جمهوری اسلامی مثل یك معجزه بود كه اتّفاق افتاد؛ این به بركت همین حركت عظیم بود.
جامعهی نخستین اسلامی -یعنی آن جامعهای كه پیغمبر در مدینه به وجود آورد از چند هزار نفر مردم مدینه؛ مردمی كه در مدینه زندگی میكردند، شاید هفت، هشت، ده هزار نفر مثلاً از اوّلی كه تشكیل شد بیشتر نبودند- به بركت ارشاد پیغمبر، به بركت احكام پیغمبر و معارفی كه پیغمبر هدیه كرده بود، با وجود اینكه در این خلال بعد از پیغمبر یك اشكالات اساسیای هم به وجود آمد امّا در عین حال آن چنان این حركت، حركت ریشهدار و مستحكمی بود كه روزبهروز به طرف قوّت پیش رفت، روزبهروز قویتر شد. به طوری كه -آن طوری كه این در تاریخ جزو مسلّمات است- در قرن چهارم هجری، یعنی سیصد سال بعد از بعثت پیغمبر و پس از ظهور جامعهی اسلامی، جامعهی اسلامی از لحاظ سیاسی وسیعترین جامعه در دنیا بود؛ از لحاظ نظامی قویترین ارتش دنیا را داشت؛ از لحاظ دانش و فرهنگ پیشرفتهترین سطح علمی و فرهنگی را داشت در همهی دنیا؛ یعنی سه قرن بعد از بعثت، این جامعهی اسلامی این جور حركتی كرد كه از لحاظ نظامی، از لحاظ سیاسی، از لحاظ علمی و فرهنگی به این رتبه رسید. این تازه مربوط به زمانی است كه خلفای ناباب و فاسدی مثل بنیامیّه و بنیعبّاس سرِ كار بودند. اگر چنانچه به جای اینها ائمّهی هدایت سرِ كار میبودند یا كسان منصوبِ آنها سرِ كار میبودند، قطعاً پیشرفتها دهها برابرِ آن چیزی میشد كه اتّفاق افتاد. حركت اسلام این است؛ طبیعت این حركت، طبیعت پیشرفت كردن و قوی شدن است.
نسخهی امروز هم همین جور است. ما امروز اگر چنانچه صادقانه حركت بكنیم، عمل بكنیم، تنبلی نكنیم، كوتهبینی به خرج ندهیم، سادهنگری نكنیم، میتوانیم ایران را به همان قلّه برسانیم. البتّه رساندن ایران به قلّهی علمی و فرهنگی و صنعتی و نظامی و سیاسی و امثال اینها هدف نزدیك ما است؛ هدف دور، تمدّن اسلامی است كه آن مطلب دیگری است.
و نباید هم تعجّب كنیم از دشمنیها؛ خب ما دشمن زیاد داریم، تعجّب نباید كرد. عرض كردم در قرآن خدای متعال میفرماید كه «وَ كَذٰلِكَ جَعَلنا لِكُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیٰطینَ الاِنسِ وَ الجِنِّ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا»؛(13) هم دشمنان جنّی، هم دشمنان انسی وجود دارند و اینها به هم كمك هم میكنند؛ سیستمهای اطّلاعاتیِ خیلی از كشورها علیه ما با همدیگر همكاری میكنند؛ یوحی بَعضُهُم اِلیٰ بَعضٍ زُخرُفَ القَولِ غُرورا. لذا بود كه در اوّل اسلام در جنگ احزاب وقتی كه همهی نیروهای دشمنِ پیغمبر از قبایل عرب، از انواع و اقسام قبایلی كه در مكّه بودند، در طائف بودند، در جاهای دیگر بودند، دُور هم جمع شدند، با همدیگر همدست شدند، یهودیها را هم كه در نزدیك مدینه بودند دیدند و با خودشان همراه كردند، خب این خیلی حادثهی عجیبی بود برای مسلمانها [امّا] مسلمانها تعجّب نكردند. قرآن میفرماید: وَ لَمّا رَءَا المُؤمِنونَ الاَحزابَ قالوا هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسولُه وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه؛ یعنی وقتی كه دیدند دشمنان را كه این جور علیه آنها حركت كردند، گفتند همین وعده را خدای متعال داده بود كه شما دشمنانی خواهید داشت و میآیند و به شما حمله میكنند، حالا آمدهاند؛ پس این حركت دشمن موجب شد كه اعتقاد ما بیشتر بشود، چون «صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه»؛ این پیشگوییِ خدای متعال و پیغمبر خدا تحقّق پیدا كرد؛ وَ ما زادَهُم اِلّاٰ ایمانًا وَ تَسلیما.(14)
امروز البتّه خبیثترین دشمن ما و دشمن جمهوری اسلامی آمریكا است. البتّه ما دشمن كم نداریم امّا آن كه از همه خبیثتر و عنودتر است، عبارت است از آمریكا. مسئولان آمریكایی، هم دروغگو هستند، پشتهمانداز هستند، وقیحند، طمّاعند، شارلاتانند -حركتهایشان، حرفهایشان را شما بشنوید، [میبینید] شارلاتانی حرف میزنند؛ یعنی انواع و اقسام خصوصیّات زشت اخلاقی- و هم البتّه در كنارش ظالمند، سنگدلند، بشدّت بیرحمند، تروریستند؛ یعنی آنچه خوبان همه دارند، اینها بهتنهایی همه را دارند! یعنی این جور دشمنی در مقابل ما امروز وجود دارد.
خداوند برای مقابلهی با دشمنیها به پیغمبر دستورالعمل داد؛ از اوّل بعثت، خدای متعال پیغمبر را امر به صبر كرد. در سورهی مدّثّر كه جزو همان سورههای اوّلِ بعثت است، میفرماید: وَ لِرَبِّكَ فَاصبِر؛(15) صبر كن برای خدای خودت. در سورهی مزّمّل كه آن هم جزو همان سورههای اوّل قرآن است، میفرماید كه «وَ اصبِر عَلیٰ ما یَقولون».(16) در جاهای دیگرِ قرآن هم مكرّراً این معنا هست. در دو جا [میفرماید]: وَ استَقِم كَماٰ اُمِرت؛(17) استقامت كن؛ هم در سورهی هود هست، هم در سورهی شوریٰ هست. بنابراین، دستورالعمل وارد شده.
حالا صبر یعنی چه؟ صبر به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن و انتظارِ نتایج و حوادث را كشیدن نیست؛ صبر یعنی ایستادگی كردن، مقاومت كردن، محاسباتِ درست خود را و محاسباتِ دقیق خود را با خدعهگریِ دشمن تغییر ندادن؛ صبر یعنی پیگیریِ اهدافی كه برای خودمان ترسیم كردهایم؛ صبر یعنی با روحیه حركت كردن و ادامه دادن؛ این معنای صبر است. اگر چنانچه این ثابتقدم بودن و مقاومت كردن، با عقل و تدبیر و مشورت همراه بشود -همچنان كه در قرآن هست «اَمرُهُم شوریٰ بَینَهُم»(18)- قطعاً پیروزی نصیب خواهد شد. بنده البتّه با قاطعیّت عرض میكنم كه ملّت ایران ملّت صبوری است؛ نشان دادهاند كه صبر دارند. ما مسئولین البتّه گاهی بیصبری كردهایم، ولی ملّت نه؛ ملّت كاملاً صبور بودهاند؛ این چهل سال برای ما نشانِ این معنا است به طور روشن. بعضی از روشنفكرنماهای ما هم متأسّفانه بیصبری از خودشان نشان دادند، بعضی از آنها بیصبری را به مرز همكاری و همزبانی با دشمن هم رساندند؛ البتّه بعضیها این جور بودند. نقطهی مقابلش هم جوانهای مؤمنی هستند كه بحمدالله عدّهشان خیلی زیاد است و روزبهروز هم انشاءالله زیادتر میشود؛ در عرصهی فرهنگ، در عرصهی علم، در عرصهی فنّاوری، در عرصهی سیاست، در فهمِ بینالمللیِ مسائل -یعنی مسائل بینالمللی را درست درك كنند و فهم كنند- در مقابلش این جور جوانها هم هستند كه عرض كردم بحمدالله روزبهروز زیاد میشوند. پس صبر كردن یعنی تسلیم نشدن، دچار ضعف نشدن، دچار تردید نشدن، با شجاعت و عقل جلوی دشمن را گرفتن و دشمن را مغلوب كردن، كه آن وقت در قرآن میفرماید: اِن یَكُن مِنكُم عِشرونَ صٰبِرونَ یَغلِبوا مِائَتَین؛(19) ده نفرِ شما با صد نفر و بیست نفرِ شما با دویست نفر از آنها میتوانید روبهرو بشوید و غلبه كنید؛ این در یك شرایطی است؛ در یك شرایطی ده برابر، در یك شرایطی دو برابر، میتوانید شما با آنها مواجه بشوید.
من در صحبتهای اخیر چند بار تكرار كردهام كه كشور بایستی قوی بشود؛(20) قوی شدن كشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخهی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید كه «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛(21) هر چه میتوانید قوّت را زیاد كنید. حالا این قوّت در وهلهی اوّل، در نگاه اوّل، ممكن است قوّت نظامی به نظر برسد، لكن ظاهراً خیلی وسیعتر از دامنهی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -كه زمینهسازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصههای دیگری برای تقویت كشور و ملّت به وجود میآید. فرض كنید امروز حفظِ جمعیّتِ جوانِ كشور یكی از ابزارهای قوّت است؛ اینكه بنده زیاد روی موالید تكیه میكنم، به خاطر این است. كشور ما امروز كشور جوانی است؛ اگر چنانچه موالید در این كشور به قدر لازم و به قدر كافی تولید نشوند -كه الان به قدر كافی نیست- چند صباح دیگر، چند سال دیگر نسل جوان در كشور كمیاب خواهد شد. آن وقت كشوری كه در آن جوان كم است، پیشرفتش [هم] كم است. یكی از ابزارهای قدرت حفظ اكثریّت جوان در جامعه است. یا امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاكم بر زندگی انسانها است در همهی دنیا؛ و یك عدّهای همهی كارهایشان را از طریق فضای مجازی پیش میبرند؛ قوّت در این [زمینه] حیاتی است. یا مثلاً قوّت در زمینهی بهداشت و درمان حیاتی است؛ كه بحمدالله در این زمینه محقّقینمان و پزشكانمان و كسانی كه در این راه خبره هستند كار زیادی انجام دادهاند.
و «جهش تولید» هم كه بنده امسال مطرح كردم، در واقع از ابزارهای قدرت است. تولید [باید] جهش پیدا بكند؛ نه فقط رونق تولید كه سال گذشته گفتیم. رونق تولید یعنی در تولید یك حركتی به وجود بیاید كه این انجام گرفته است امّا این كافی نیست. ما احتیاج به خیلی بیش از این داریم؛ جهش تولید. البتّه جهش تولید لوازمی دارد؛ فقط مسئله این نیست كه صاحب سرمایه یا صاحب كارگاه همّت بكند برای تولید بیشتر؛ این احتیاج دارد به اینكه تمام دستگاههای ذیربط كار خودشان را انجام بدهند؛ جلوی قاچاق گرفته بشود، جلوی واردات بیرویه گرفته بشود، به تولیدكننده مشوّقهایی داده بشود، با كسانی كه از كمكهای مالی دولتی سوء استفاده میكنند برخورد جدّیِ قضائی بشود. امثال اینها كارهای زیادی است كه اگر این كارها انجام بگیرد -كه انشاءالله امسال باید این كارها انجام بگیرد- جهش تولید تحقّق پیدا خواهد كرد.
البتّه ما این روزها مواجه هستیم با عارضهی یك بیماری وسیعِ همهگیرِ بینالمللی؛ این ویروس تقریباً در همهی كشورهای دنیا مشغول گرفتن تلفات و [در حال] پیشرفت است. حالا بعضیها میگویند كه چه اتّفاقی در كشورشان میافتد، بعضیها هم پنهان میكنند؛ انسان از بعضی اظهارات میفهمد كه این اظهاراتی كه میكنند خیلی مطابق با واقع نیست؛ این ویروس دارد كار میكند. این [بیماری] مصداق این آیهی شریفه است: وَ لَنَبلُوَنَّكُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَرٰت؛ هم با خودش خوف میآورد و یك عدّهای واقعاً میترسند، هم مسئلهی مشكل اقتصادی را به وجود میآورد، هم نقص اموال و انفس و ثمرات را همراه دارد؛ لكن بعدش خداوند میفرماید: وَ بَشِّرِ الصّٰبِرین؛(22) اینجا هم صبر لازم است. صبر در اینجا یعنی كار درست انجام دادن، كار عاقلانه انجام دادن؛ كه البتّه افراد مسئولین محترم ذیربط در این كار دستوراتی دادهاند، و انشاءالله این دستورات را بایستی عمل كرد؛ همه باید عمل كنند این دستورات را؛ این برای حفظ جان خودشان و حفظ جان [مردم] كشور و كنترل این بیماریِ خطرناك است؛ بنابراین همه باید عمل كنند.
از جملهی موضوعات مربوط به كرونا كه بد نیست من این را اینجا بگویم، این است كه سران آمریكا چند بار تا حالا گفتهاند كه ما حاضریم از لحاظ درمان و دارو به شما كمك كنیم؛ چند بار تكرار كردهاند كه فقط شما از ما بخواهید تا به شما از لحاظ دارو و درمان كمك كنیم. این جزو آن حرفهای بسیار عجیب است كه به ما میگویند كه از آنها درمان بخواهیم و دارو بخواهیم. اوّلاً خودتان دچار كمبودید؛ الان خبرهایی كه از آمریكا میرسد، یعنی حرفهایی كه خود آمریكاییها میزنند، شهردار فلان شهر، رئیس بهداری فلان نقطه، رئیس بیمارستان فلان ایالت، خودشان دارند صریحاً میگویند كه دچار كمبودهای وحشتآوری هستند؛ هم از لحاظ وسایل پیشگیری در بُروز بیماری، از ابتلای به بیماری، هم در دارو و مانند اینها. اگر چیزی دارید و دستتان باز است صرف خودتان بكنید. ثانیاً شما آمریكاییها متّهمید به اینكه این ویروس را شما تولید كردهاید؛ من نمیدانم چقدر این اتّهام حقیقی است، امّا وقتی این اتّهام وجود دارد كدام عاقلی به شما اعتماد میكند كه شما بیایید برای او دارو بیاورید؛ ممكن است داروی شما یك وسیلهای باشد برای اینكه این بیماری را بیشتر گسترش بدهد. هیچ اعتباری ندارید؛ به شما اعتمادی نیست. ممكن است یك دارویی را شماها تجویز كنید، یا وارد كشور بكنید كه این ویروس را ماندگار كند و مانع تمام شدنش بشود؛ یعنی اگر چنانچه این تهمت درست باشد و شما این ویروس را به وجود آورده باشید، این كارها از شماها بر میآید. یا اگر كسی را به عنوان درمانكننده و پزشك بخواهید بفرستید، ممكن است او بخواهد بیاید اینجا، اثر عملی سمّی را كه تولید كردهاند را از نزدیك ببیند؛ چون گفته میشود كه با استفادهی از آشناییهای ژنتیك ایرانی كه از وسایل مختلفی به دست آوردهاند، یك بخشی را بالخصوص برای ایران درست كردهاند؛ خب این ممكن است بخواهد بیاید ببیند كه اثرش چگونه شد؛ اطّلاعات خودشان را تكمیل كنند و دشمنی خودشان را بیشتر كنند؛ بنابراین این حرفی نیست كه كسی از ملّت ایران این را قبول كند.
آخرین عرض من به ملّت عزیزمان این است: عزیزان من! تجربهی چهلساله به ما نشان میدهد كه كشور ظرفیّت مقابلهی با مسائل و چالشها را در هر سطحی دارا است؛ یعنی كشور ظرفیّتهای فوقالعادهای دارد برای اینكه با همهی مسائل و مشكلات و چالشهایی كه پیش آمده است، یا ممكن است پیش بیاید مواجه بشود و بر آنها غلبه بكند. ظرفیّت كشور خیلی زیاد است؛ مهم این است كه این ظرفیّت به وسیلهی مسئولین شناسایی بشود و در همهی بخشها افراد مؤمن، جوانهای باانگیزه به كار گرفته بشوند؛ عناصر جوان و باانگیزه و مؤمن و متشرّع؛ چون كسی كه متشرّع است، احتمال خیانت در او خیلی كمتر از كسی است كه به دین باور ندارد. این آن چیزی است كه ما را به هدفمان نزدیك میكند.
و من توصیه میكنم مجدّداً كه این دستوراتی را كه مسئولین ستاد ملّی مبارزهی با كرونا پخش كردهاند و گفتهاند و اعلام كردهاند، انشاءالله همه عمل بكنند. حتّی اجتماعات دینی را تعطیل كردهاند كه خب این در طول تاریخ ما به این شكل بیسابقه است كه همه جا حتّی مثلاً حرمهای مطهّر و نمازهای جمعه و جماعت تعطیل بشود؛ این بیسابقه است، ولی خب چارهای نبوده است؛ این جور مصلحت دانستهاند و این جوری عمل كردهاند؛ اینها را رعایت بكنند تا انشاءالله خدای متعال هر چه زودتر این بلا را از سر ملّت ایران و همهی ملّتهای مسلمان و همهی بشریّت كم و كوتاه كند.
والسّلام علیكم و رحمة الله و بركاته