بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران
بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به ملت ایران به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از سوی رهبر معظم انقلاب صادر شد
انقلاب كبیر اسلامی ایران در حالی چهلمین سالگرد پیروزی خود را پشت سر گذاشت و قدم به دههی پنجم حیات خود نهاد كه اگرچه دشمنان مستكبرش گمانهای باطلی در سر داشتند اما دوستانش در سراسر جهان، امیدوارانه آن را در گذر از چالشها و به دست آوردن پیشرفتهای خیرهكننده، همواره سربلند دیدهاند.
در چنین نقطهی عطفی، رهبر حكیم انقلاب اسلامی با صدور «بیانیهی گام دوم انقلاب» و برای ادامهی این راه روشن، به تبیین دستاوردهای شگرف چهار دههی گذشته پرداخته و توصیههایی اساسی بهمنظور «جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ» ارائه فرمودهاند.
بیانیهی «گام دوم انقلاب» تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و بهویژه جوانان كه بهمثابه منشوری برای «دومین مرحلهی خودسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی» خواهد بود و «فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی» را رقم خواهد زد.
این گام دوم، انقلاب را «به آرمان بزرگش كه ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنافداه) هست» نزدیك خواهد كرد.
متن كامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و صحبه المنتجبین و من تبعهم باحسان الی یوم الدّین.
از میان همهی ملّتهای زیر ستم، كمتر ملّتی به انقلاب همّت میگمارد؛ و در میان ملّتهایی كه به پا خاسته و انقلاب كردهاند، كمتر دیده شده كه توانسته باشند كار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حكومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ كرده باشند. امّا انقلاب پُرشكوه ملّت ایران كه بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است كه یك چلّهی پُرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی كه غیرقابل مقاومت به نظر میرسیدند، از كرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت كرده و اینك وارد دوّمین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمّدنسازی شده است. درودی از اعماق دل بر این ملّت؛ بر نسلی كه آغاز كرد و ادامه داد و بر نسلی كه اینك وارد فرایند بزرگ و جهانیِ چهل سال دوّم میشود.
آن روز كه جهان میان شرق و غرب مادّی تقسیم شده بود و كسی گمان یك نهضت بزرگ دینی را نمیبُرد، انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شكوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شكست؛ كهنگی كلیشهها را به رخ دنیا كشید؛ دین و دنیا را در كنار هم مطرح كرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود. طبیعی بود كه سردمداران گمراهی و ستم واكنش نشان دهند، امّا این واكنش ناكام ماند. چپ و راستِ مدرنیته، از تظاهر به نشنیدن این صدای جدید و متفاوت، تا تلاش گسترده و گونهگون برای خفه كردن آن، هرچه كردند به اجل محتوم خود نزدیكتر شدند. اكنون با گذشت چهل جشن سالانهی انقلاب و چهل دههی فجر، یكی از آن دو كانون دشمنی نابود شده و دیگری با مشكلاتی كه خبر از نزدیكی احتضار میدهند، دست و پنجه نرم میكند! و انقلاب اسلامی با حفظ و پایبندی به شعارهای خود همچنان به پیش میرود.
برای همه چیز میتوان طول عمر مفید و تاریخ مصرف فرض كرد، امّا شعارهای جهانی این انقلاب دینی از این قاعده مستثنا است؛ آنها هرگز بیمصرف و بیفایده نخواهند شد، زیرا فطرت بشر در همهی عصرها با آن سرشته است. آزادی، اخلاق، معنویت، عدالت، استقلال، عزّت، عقلانیّت، برادری، هیچ یك به یك نسل و یك جامعه مربوط نیست تا در دورهای بدرخشد و در دورهای دیگر افول كند. هرگز نمیتوان مردمی را تصوّر كرد كه از این چشماندازهای مبارك دلزده شوند. هرگاه دلزدگی پیش آمده، از رویگردانی مسئولان از این ارزشهای دینی بوده است و نه از پایبندی به آنها و كوشش برای تحقّق آنها.
انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهی تصحیح خطاهای خویش است، امّا تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست. به نقدها حسّاسیّت مثبت نشان میدهد و آن را نعمت خدا و هشدار به صاحبان حرفهای بیعمل میشمارد، امّا به هیچ بهانهای از ارزشهایش كه بحمدالله با ایمان دینی مردم آمیخته است، فاصله نمیگیرد. انقلاب اسلامی پس از نظامسازی، به ركود و خموشی دچار نشده و نمیشود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمیبیند، بلكه از نظریّهی نظام انقلابی تا ابد دفاع میكند.
جمهوری اسلامی، متحجّر و در برابر پدیدهها و موقعیّتهای نو به نو، فاقد احساس و ادراك نیست، امّا به اصول خود بشدّت پایبند و به مرزبندیهای خود با رقیبان و دشمنان بشدّت حسّاس است. با خطوط اصلی خود هرگز بیمبالاتی نمیكند و برایش مهم است كه چرا بماند و چگونه بماند. بیشك فاصلهی میان بایدها و واقعیّتها، همواره وجدانهای آرمانخواه را عذاب داده و میدهد، امّا این، فاصلهای طیشدنی است و در چهل سال گذشته در مواردی بارها طی شده است و بیشك در آینده، با حضور نسل جوان مؤمن و دانا و پُرانگیزه، با قدرت بیشتر طی خواهد شد.
انقلاب اسلامی ملّت ایران، قدرتمند امّا مهربان و باگذشت و حتّی مظلوم بوده است. مرتكب افراطها و چپرویهایی كه مایهی ننگ بسیاری از قیامها و جنبشها است، نشده است. در هیچ معركهای حتّی با آمریكا و صدّام، گلولهی اوّل را شلّیك نكرده و در همهی موارد، پس از حملهی دشمن از خود دفاع كرده و البتّه ضربت متقابل را محكم فرود آورده است. این انقلاب از آغاز تا امروز نه بیرحم و خونریز بوده و نه منفعل و مردّد. با صراحت و شجاعت در برابر زورگویان و گردنكشان ایستاده و از مظلومان و مستضعفان دفاع كرده است. این جوانمردی و مروّت انقلابی، این صداقت و صراحت و اقتدار، این دامنهی عمل جهانی و منطقهای در كنار مظلومان جهان، مایهی سربلندی ایران و ایرانی است، و همواره چنین باد.
اینك در آغاز فصل جدیدی از زندگی جمهوری اسلامی، این بندهی ناچیز مایلم با جوانان عزیزم، نسلی كه پا به میدان عمل میگذارد تا بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز كند، سخن بگویم. سخن اوّل دربارهی گذشته است.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست. بسیاری از آنچه را ما دیده و آزمودهایم، نسل شما هنوز نیازموده و ندیده است. ما دیدهایم و شما خواهید دید. دهههای آینده دهههای شما است و شمایید كه باید كارآزموده و پُرانگیزه از انقلاب خود حراست كنید و آن را هرچه بیشتر به آرمان بزرگش كه ایجاد تمدّن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمیٰ (ارواحنا فداه) است، نزدیك كنید. برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت. دشمنان انقلاب با انگیزهای قوی، تحریف و دروغپردازی دربارهی گذشته و حتّی زمان حال را دنبال میكنند و از پول و همهی ابزارها برای آن بهره میگیرند. رهزنان فكر و عقیده و آگاهی بسیارند؛ حقیقت را از دشمن و پیادهنظامش نمیتوان شنید.
انقلاب اسلامی و نظام برخاسته از آن، از نقطهی صفر آغاز شد؛ اوّلاً: همه چیز علیه ما بود، چه رژیم فاسد طاغوت كه علاوه بر وابستگی و فساد و استبداد و كودتایی بودن، اوّلین رژیم سلطنتی در ایران بود كه به دست بیگانه -و نه به زور شمشیر خود- بر سرِ كار آمده بود، و چه دولت آمریكا و برخی دیگر از دولتهای غربی، و چه وضع بشدّت نابسامان داخلی و عقبافتادگی شرمآور در علم و فنّاوری و سیاست و معنویّت و هر فضیلت دیگر.
ثانیاً: هیچ تجربهی پیشینی و راه طی شدهای در برابر ما وجود نداشت. بدیهی است كه قیامهای ماركسیستی و امثال آن نمیتوانست برای انقلابی كه از متن ایمان و معرفت اسلامی پدید آمده است، الگو محسوب شود. انقلابیون اسلامی بدون سرمشق و تجربه آغاز كردند و تركیب جمهوریّت و اسلامیّت و ابزارهای تشكیل و پیشرفت آن، جز با هدایت الهی و قلب نورانی و اندیشهی بزرگ امام خمینی، به دست نیامد. و این نخستین درخشش انقلاب بود.
پس آنگاه انقلاب ملّت ایران، جهان دو قطبی آن روز را به جهان سه قطبی تبدیل كرد و سپس با سقوط و حذف شوروی و اقمارش و پدید آمدن قطبهای جدید قدرت، تقابل دوگانهی جدید «اسلام و استكبار» پدیدهی برجستهی جهان معاصر و كانون توجّه جهانیان شد. از سویی نگاه امیدوارانهی ملّتهای زیر ستم و جریانهای آزادیخواه جهان و برخی دولتهای مایل به استقلال، و از سویی نگاه كینهورزانه و بدخواهانهی رژیمهای زورگو و قلدرهای باجطلب عالم، بدان دوخته شد. بدین گونه مسیر جهان تغییر یافت و زلزلهی انقلاب، فرعونهای در بسترِ راحت آرمیده را بیدار كرد؛ دشمنیها با همهی شدّت آغاز شد و اگر نبود قدرت عظیم ایمان و انگیزهی این ملّت و رهبری آسمانی و تأییدشدهی امام عظیمالشّأن ما، تاب آوردن در برابر آن همه خصومت و شقاوت و توطئه و خباثت، امكانپذیر نمیشد.
به رغم همهی این مشكلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روز به روز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. عظمت پیشرفتهای چهلسالهی ملّت ایران آنگاه بدرستی دیده میشود كه این مدّت، با مدّتهای مشابه در انقلابهای بزرگی همچون انقلاب فرانسه و انقلاب اكتبر شوروی و انقلاب هند مقایسه شود. مدیریّتهای جهادی الهام گرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» كه امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
انقلاب به یك انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و كشور كه در دوران پهلوی و قاجار بشدّت تحقیر شده و بشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست، رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حكومت مردمی و مردمسالاری تبدیل كرد و عنصر ارادهی ملّی را كه جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در كانون مدیریّت كشور وارد كرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریّت كرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل كرد؛ به بركت تحریم دشمنان، اتّكاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ بركات بزرگ شد:
اوّلاً: ثبات و امنیّت كشور و تمامیّت ارضی و حفاظت از مرزها را كه آماج تهدید جدّی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت كرد و معجزهی پیروزی در جنگ هشتساله و شكست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریكایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.
ثانیاً: موتور پیشران كشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد كه تا اكنون ثمرات بالندهی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شركت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای كشور در حوزههای عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و سلامت و كشاورزی و آب و غیره، میلیونها تحصیلكردهی دانشگاهی یا در حال تحصیل، هزاران واحد دانشگاهی در سراسر كشور، دهها طرح بزرگ از قبیل چرخهی سوخت هستهای، سلّولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفنّاوری و غیره با رتبههای نخستین در كلّ جهان، شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی، نزدیك به ده برابر شدن واحدهای صنعتی، دهها برابر شدن صنایع از نظر كیفی، تبدیل صنعت مونتاژ به فنّاوری بومی، برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی از جمله در صنایع دفاعی، درخشش در رشتههای مهم و حسّاس پزشكی و جایگاه مرجعیّت در آن و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است كه انقلاب برای كشور به ارمغان آورد. ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت.
ثالثاً: مشاركت مردمی را در مسائل سیاسی مانند انتخابات، مقابله با فتنههای داخلی، حضور در صحنههای ملّی و استكبارستیزی به اوج رسانید و در موضوعات اجتماعی مانند كمكرسانیها و فعّالیّتهای نیكوكاری كه از پیش از انقلاب آغاز شده بود، افزایش چشمگیر داد. پس از انقلاب، مردم در مسابقهی خدمترسانی در حوادث طبیعی و كمبودهای اجتماعی مشتاقانه شركت میكنند.
رابعاً: بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونهی شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریكا، مسئلهی فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئلهی جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقهی محدود و عزلتگزیدهای به نام روشنفكر، بیرون آورد؛ این گونه روشنفكری میان عموم مردم در همهی كشور و همهی ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.
خامساً: كفّهی عدالت را در تقسیم امكانات عمومی كشور سنگین كرد. نارضایتی این حقیر از كاركرد عدالت در كشور به دلیل آنكه این ارزش والا باید گوهر بیهمتا بر تارك نظام جمهوری اسلامی باشد و هنوز نیست، نباید به این معنی گرفته شود كه برای استقرار عدالت كار انجام نگرفته است. واقعیّت آن است كه دستاوردهای مبارزه با بیعدالتی در این چهار دهه، با هیچ دورهی دیگر گذشته قابل مقایسه نیست. در رژیم طاغوت بیشترین خدمات و درآمدهای كشور در اختیار گروه كوچكی از پایتختنشینان یا همسانان آنان در برخی دیگر از نقاط كشور بود. مردم بیشتر شهرها بویژه مناطق دوردست و روستاها در آخر فهرست و غالباً محروم از نیازهای اوّلیهی زیرساختی و خدمترسانی بودند. جمهوری اسلامی در شمار موفّقترین حاكمیّتهای جهان در جابهجایی خدمت و ثروت از مركز به همه جای كشور، و از مناطق مرفّهنشین شهرها به مناطق پاییندست آن بوده است. آمار بزرگ راهسازی و خانهسازی و ایجاد مراكز صنعتی و اصلاح امور كشاورزی و رساندن برق و آب و مراكز درمانی و واحدهای دانشگاهی و سدّ و نیروگاه و امثال آن به دورترین مناطق كشور، حقیقتاً افتخارآفرین است؛ بیشك این همه، نه در تبلیغات نارسای مسئولان انعكاس یافته و نه زبان بدخواهان خارجی و داخلی به آن اعتراف كرده است؛ ولی هست و حسنهای برای مدیران جهادی و با اخلاص نزد خدا و خلق است. البتّه عدالت مورد انتظار در جمهوری اسلامی كه مایل است پیرو حكومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینها است و چشم امید برای اجرای آن به شما جوانها است كه در ادامه بدان خواهم پرداخت.
سادساً: عیار معنویّت و اخلاق را در فضای عمومی جامعه بگونهای چشمگیر افزایش داد. این پدیدهی مبارك را رفتار و منش حضرت امام خمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب، بیش از هر چیز رواج داد؛ آن انسان معنوی و عارف و وارسته از پیرایههای مادّی، در رأس كشوری قرار گرفت كه مایههای ایمان مردمش بسی ریشهدار و عمیق بود. هرچند دست تطاول تبلیغات مروّج فساد و بیبندوباری در طول دوران پهلویها به آن ضربههای سخت زده و لجنزاری از آلودگی اخلاقی غربی را به درون زندگی مردم متوسّط و بخصوص جوانان كشانده بود، ولی رویكرد دینی و اخلاقی در جمهوری اسلامی، دلهای مستعد و نورانی بویژه جوانان را مجذوب كرد و فضا به سود دین و اخلاق دگرگون شد. مجاهدتهای جوانان در میدانهای سخت از جمله دفاع مقدّس، با ذكر و دعا و روحیهی برادری و ایثار همراه شد و ماجراهای صدر اسلام را زنده و نمایان در برابر چشم همه نهاد. پدران و مادران و همسران با احساس وظیفهی دینی از عزیزان خود كه به جبهههای گوناگون جهاد میشتافتند دل كندند و سپس، آنگاه كه با پیكر خونآلود یا جسم آسیبدیدهی آنان روبهرو شدند، مصیبت را با شكر همراه كردند. مساجد و فضاهای دینی رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتكاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد و صف نوبت برای اردوهای جهادی و جهادسازندگی و بسیج سازندگی از هزاران جوان داوطلب و فداكار آكنده شد. نماز و حج و روزهداری و پیادهروی زیارت و مراسم گوناگون دینی و انفاقات و صدقات واجب و مستحب در همهجا بویژه میان جوانان رونق یافت و تا امروز، روزبهروز بیشتر و با كیفیتتر شده است. و اینها همه در دورانی اتّفاق افتاده كه سقوط اخلاقی روزافزون غرب و پیروانش و تبلیغات پُر حجم آنان برای كشاندن مرد و زن به لجنزارهای فساد، اخلاق و معنویّت را در بخشهای عمدهی عالم منزوی كرده است؛ و این معجزهای دیگر از انقلاب و نظام اسلامی فعّال و پیشرو است.
سابعاً: نماد پر ابّهت و با شكوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستكبران جهان و در رأس آنان آمریكای جهانخوار و جنایتكار، روزبهروز برجستهتر شد. در تمام این چهل سال، تسلیمناپذیری و صیانت و پاسداری از انقلاب و عظمت و هیبت الهی آن و گردن برافراشتهی آن در مقابل دولتهای متكبّر و مستكبر، خصوصیّت شناختهشدهی ایران و ایرانی بویژه جوانان این مرز و بوم به شمار میرفته است. قدرتهای انحصارگر جهان كه همواره حیات خود را در دستاندازی به استقلال دیگر كشورها و پایمال كردن منافع حیاتی آنها برای مقاصد شوم خود دانستهاند، در برابر ایران اسلامی و انقلابی، اعتراف به ناتوانی كردند. ملّت ایران در فضای حیاتبخش انقلاب توانست نخست دستنشاندهی آمریكا و عنصر خائن به ملّت را از كشور برانَد و پس از آن هم تا امروز از سلطهی دوبارهی قلدران جهانی بر كشور با قدرت و شدّت جلوگیری كند.
جوانان عزیز! اینها بخشی محدود از سرفصلهای عمده در سرگذشت چهلسالهی انقلاب اسلامی است، انقلاب عظیم و پایدار و درخشانی كه شما به توفیق الهی باید گام بزرگ دوّم را در پیشبرد آن بردارید.
محصول تلاش چهلساله، اكنون برابر چشم ما است: كشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، با عزّت، متدیّن، پیشرفته در علم، انباشته از تجربههایی گرانبها، مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، ركورددار در شتاب پیشرفتهای علمی، ر كورددار در رسیدن به رتبههای بالا در دانشها و فنّاوریهای مهم از قبیل هستهای و سلّولهای بنیادی و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان كارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر كه همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است. و بدانید كه اگر بیتوجّهی به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهههایی از تاریخ چهلساله نمیبود -كه متأسّفانه بود و خسارتبار هم بود- بیشك دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و كشور در مسیر رسیدن به آرمانهای بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشكلات كنونی وجود نمیداشت.
ایران مقتدر، امروز هم مانند آغاز انقلاب با چالشهای مستكبران روبهرو است امّا با تفاوتی كاملاً معنیدار. اگر آن روز چالش با آمریكا بر سر كوتاه كردن دست عمّال بیگانه یا تعطیلی سفارت رژیم صهیونیستی در تهران یا رسوا كردن لانهی جاسوسی بود، امروز چالش بر سرِ حضور ایران مقتدر در مرزهای رژیم صهیونیستی و برچیدن بساط نفوذ نامشروع آمریكا از منطقهی غرب آسیا و حمایت جمهوری اسلامی از مبارزات مجاهدان فلسطینی در قلب سرزمینهای اشغالی و دفاع از پرچم برافراشتهی حزبالله و مقاومت در سراسر این منطقه است. و اگر آن روز، مشكل غرب جلوگیری از خرید تسلیحات ابتدایی برای ایران بود، امروز مشكل او جلوگیری از انتقال سلاحهای پیشرفتهی ایرانی به نیروهای مقاومت است. و اگر آن روز گمان آمریكا آن بود كه با چند ایرانی خودفروخته یا با چند هواپیما و بالگرد خواهد توانست بر نظام اسلامی و ملّت ایران فائق آید، امروز برای مقابلهی سیاسی و امنیّتی با جمهوری اسلامی، خود را محتاج به یك ائتلاف بزرگ از دهها دولت معاند یا مرعوب میبیند و البتّه باز هم در رویارویی، شكست میخورد. ایران به بركت انقلاب، اكنون در جایگاهی متعالی و شایستهی ملّت ایران در چشم جهانیان و عبور كرده از بسی گردنههای دشوار در مسائل اساسی خویش است.
امّا راه طی شده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر كه به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتكار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، كارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را بهكار بندند و ایران عزیز را الگوی كامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.
نكتهی مهمّی كه باید آیندهسازان در نظر داشته باشند، این است كه در كشوری زندگی میكنند كه از نظر ظرفیّتهای طبیعی و انسانی، كمنظیر است و بسیاری از این ظرفیّتها با غفلت دستاندركاران تاكنون بیاستفاده یا كماستفاده مانده است. همّتهای بلند و انگیزههای جوان و انقلابی، خواهند توانست آنها را فعّال و در پیشرفت مادّی و معنوی كشور به معنی واقعی جهش ایجاد كنند.
مهمترین ظرفیّت امیدبخش كشور، نیروی انسانی مستعد و كارآمد با زیربنای عمیق و اصیل ایمانی و دینی است. جمعیّت جوان زیر 40 سال كه بخش مهمّی از آن نتیجهی موج جمعیّتی ایجاد شده در دههی 60 است، فرصت ارزشمندی برای كشور است. 36 میلیون نفر در سنین میانهی 15 و 40 سالگی، نزدیك به 14 میلیون نفر دارای تحصیلات عالی، رتبهی دوّم جهان در دانشآموختگان علوم و مهندسی، انبوه جوانانی كه با روحیهی انقلابی رشد كرده و آمادهی تلاش جهادی برای كشورند، و جمع چشمگیر جوانان محقّق و اندیشمندی كه به آفرینشهای علمی و فرهنگی و صنعتی و غیره اشتغال دارند؛ اینها ثروت عظیمی برای كشور است كه هیچ اندوختهی مادّی با آن مقایسه نمیتواند شد.
بهجز اینها، فرصتهای مادّی كشور نیز فهرستی طولانی را تشكیل میدهد كه مدیران كارآمد و پُرانگیزه و خردمند میتوانند با فعّال كردن و بهرهگیری از آن، درآمدهای ملّی را با جهشی نمایان افزایش داده و كشور را ثروتمند و بینیاز و به معنی واقعی دارای اعتماد به نفس كنند و مشكلات كنونی را برطرف نمایند. ایران با دارا بودن یك درصد جمعیّت جهان، دارای 7 درصد ذخایر معدنی جهان است: منابع عظیم زیرزمینی، موقعیت استثنائی جغرافیایی میان شرق و غرب و شمال و جنوب، بازار بزرگ ملّی، بازار بزرگ منطقهای با داشتن 15 همسایه با 600 میلیون جمعیّت، سواحل دریایی طولانی، حاصلخیزی زمین با محصولات متنوّع كشاورزی و باغی، اقتصاد بزرگ و متنوع، بخشهایی از ظرفیّتهای كشور است؛ بسیاری از ظرفیّتها دستنخورده مانده است. گفته شده است كه ایران از نظر ظرفیّتهای استفاده نشدهی طبیعی و انسانی در رتبهی اوّل جهان است. بیشك شما جوانان مؤمن و پُرتلاش خواهید توانست این عیب بزرگ را برطرف كنید. دههی دوّم چشمانداز، باید زمان تمركز بر بهرهبرداری از دستاوردهای گذشته و نیز ظرفیّتهای استفاده نشده باشد و پیشرفت كشور از جمله در بخش تولید و اقتصاد ملّی ارتقاء یابد.
اكنون به شما فرزندان عزیزم در مورد چند سرفصل اساسی توصیههایی میكنم. این سرفصلها عبارتند از: علم و پژوهش، معنویّت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادی، عزّت ملّی و روابط خارجی و مرزبندی با دشمن، سبك زندگی.
امّا پیش از همه چیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این كلید اساسیِ همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یك امید صادق و متّكی به واقعیّتهای عینی است. اینجانب همواره از امید كاذب و فریبنده دوری جستهام، امّا خود و همه را از نومیدی بیجا و ترس كاذب نیز برحذر داشتهام و برحذر میدارم. در طول این چهل سال -و اكنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان كردن جلوههای امیدبخش، بزرگ كردن عیوب كوچك و كوچك نشان دادن یا انكار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل كشور نیز قابل مشاهدهاند كه با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حركت میكنند. شما جوانان باید پیشگام در شكستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -كه به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است و دست و دلهای امین و خدمتگزار، بمراتب بیشتر از مفسدان و خائنان و كیسهدوختگان است. دنیا به جوان ایرانی و پایداری ایرانی و ابتكارهای ایرانی، در بسیاری از عرصهها با چشم تكریم و احترام مینگرد. قدر خود را بدانید و با قوّت خداداد، به سوی آینده خیز بردارید و حماسه بیافرینید.
و امّا توصیهها:
1) علم و پژوهش: دانش، آشكارترین وسیلهی عزّت و قدرت یك كشور است. روی دیگر دانایی، توانایی است. دنیای غرب به بركت دانش خود بود كه توانست برای خود ثروت و نفوذ و قدرت دویست ساله فراهم كند و با وجود تهیدستی در بنیانهای اخلاقی و اعتقادی، با تحمیل سبك زندگی غربی به جوامع عقبمانده از كاروان علم، اختیار سیاست و اقتصاد آنها را به دست گیرد. ما به سوءاستفاده از دانش مانند آنچه غرب كرد، توصیه نمیكنیم، اما مؤكّداً به نیاز كشور به جوشاندن چشمهی دانش در میان خود اصرار میورزیم. بحمدالله استعداد علم و تحقیق در ملّت ما از متوسّط جهان بالاتر است. اكنون نزدیك به دو دهه است كه رستاخیز علمی در كشور آغاز شده و با سرعتی كه برای ناظران جهانی غافلگیركننده بود -یعنی یازده برابر شتاب رشد متوسّط علم در جهان- به پیش رفته است. دستاوردهای دانش و فنّاوری ما در این مدّت كه ما را به رتبه شانزدهم در میان بیش از دویست كشور جهان رسانید و مایهی شگفتی ناظران جهانی شد و در برخی از رشتههای حسّاس و نو پدید به رتبههای نخستین ارتقاء داد، همه و همه در حالی اتّفاق افتاده كه كشور دچار تحریم مالی و تحریم علمی بوده است. ما با وجود شنا در جهت مخالف جریان دشمنساز، به ركوردهای بزرگ دست یافتهایم و این نعمت بزرگی است كه به خاطر آن باید روز و شب خدا را سپاس گفت.
امّا آنچه من میخواهم بگویم این است كه این راه طی شده، با همهی اهمیّتش فقط یك آغاز بوده است و نه بیشتر. ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای كنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور كنیم. ما از این مرحله هنوز بسیار عقبیم؛ ما از صفر شروع كردهایم. عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی كه مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد كرده و ما را از این كاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اكنون حركت را آغاز كرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود. اینجانب همواره به دانشگاهها و دانشگاهیان و مراكز پژوهش و پژوهندگان، گرم و قاطع و جدّی در این باره تذكّر و هشدار و فراخوان دادهام، ولی اینك مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است كه این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یك جهاد در پیش گیرید. سنگ بنای یك انقلاب علمی در كشور گذاشته شده و این انقلاب، شهیدانی از قبیل شهدای هستهای نیز داده است. بهپاخیزید و دشمن بدخواه و كینهتوز را كه از جهاد علمی شما بشدّت بیمناك است ناكام سازید.
2) معنویّت و اخلاق: معنویّت به معنی برجسته كردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توكّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضلیتهایی چون خیرخواهی، گذشت، كمك به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتماد به نفس و دیگر خلقیّات نیكو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حركتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با كمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.
شعور معنوی و وجدان اخلاقی در جامعه هرچه بیشتر رشد كند بركات بیشتری به بار میآورد؛ این، بیگمان محتاج جهاد و تلاش است و این تلاش و جهاد، بدون همراهی حكومتها توفیق چندانی نخواهد یافت. اخلاق و معنویّت، البتّه با دستور و فرمان به دست نمیآید، پس حكومتها نمیتوانند آن را با قدرت قاهره ایجاد كنند، امّا اوّلاً خود باید منش و رفتار اخلاقی و معنوی داشته باشند، و ثانیاً زمینه را برای رواج آن در جامعه فراهم كنند و به نهادهای اجتماعی در این باره میدان دهند و كمك برسانند؛ با كانونهای ضدّ معنویّت و اخلاق، به شیوهی معقول بستیزند و خلاصه اجازه ندهند كه جهنّمیها مردم را با زور و فریب، جهنّمی كنند.
ابزارهای رسانهای پیشرفته و فراگیر، امكان بسیار خطرناكی در اختیار كانونهای ضدّ معنویّت و ضدّ اخلاق نهاده است و هماكنون تهاجم روزافزون دشمنان به دلهای پاك جوانان و نوجوانان و حتّی نونهالان با بهرهگیری از این ابزارها را به چشم خود میبینیم. دستگاههای مسئول حكومتی در این باره وظایفی سنگین بر عهده دارند كه باید هوشمندانه و كاملاً مسئولانه صورت گیرد. و این البتّه به معنی رفع مسئولیّت از اشخاص و نهادهای غیرحكومتی نیست. در دورهی پیش رو باید در این بارهها برنامههای كوتاه مدّت و میان مدّت جامعی تنظیم و اجرا شود؛ انشاءالله.
3) اقتصاد: اقتصاد یك نقطهی كلیدیِ تعیینكننده است. اقتصاد قوی، نقطهی قوّت و عامل مهمّ سلطهناپذیری و نفوذناپذیری كشور است و اقتصاد ضعیف، نقطهی ضعف و زمینهساز نفوذ و سلطه و دخالت دشمنان است. فقر و غنا در مادّیات و معنویّات بشر، اثر میگذارد. اقتصاد البتّه هدف جامعهی اسلامی نیست، امّا وسیلهای است كه بدون آن نمیتوان به هدفها رسید. تأكید بر تقویت اقتصاد مستقلّ كشور كه مبتنی بر تولید انبوه و با كیفیّت، و توزیع عدالتمحور، و مصرف به اندازه و بی اسراف، و مناسبات مدیریّتی خردمندانه است و در سالهای اخیر از سوی اینجانب بارها تكرار و بر آن تأكید شده، به خاطر همین تأثیر شگرفی است كه اقتصاد میتواند بر زندگی امروز و فردای جامعه بگذارد.
انقلاب اسلامی راه نجات از اقتصاد ضعیف و وابسته و فاسد دوران طاغوت را به ما نشان داد، ولی عملكردهای ضعیف، اقتصاد كشور را از بیرون و درون دچار چالش ساخته است. چالش بیرونی تحریم و وسوسههای دشمن است كه در صورت اصلاح مشكل درونی، كماثر و حتّی بیاثر خواهد شد. چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعفهای مدیریّتی است.
مهمترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخشهایی از اقتصاد كه در حیطهی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفادهی اندك از ظرفیّت نیروی انسانی كشور، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاستهای اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینههای زائد و حتّی مسرفانه در بخشهایی از دستگاههای حكومتی است. نتیجهی اینها مشكلات زندگی مردم از قبیل بیكاری جوانها، فقر درآمدی در طبقهی ضعیف و امثال آن است.
راهحلّ این مشكلات، سیاستهای اقتصاد مقاومتی است كه باید برنامههای اجرائی برای همهی بخشهای آن تهیّه و با قدرت و نشاط كاری و احساس مسئولیّت، در دولتها پیگیری و اقدام شود. درونزایی اقتصاد كشور، مولّد شدن و دانشبنیان شدن آن، مردمی كردن اقتصاد و تصدّیگری نكردن دولت، برونگرایی با استفاده از ظرفیّتهایی كه قبلاً به آن اشاره شد، بخشهای مهمّ این راهحلها است. بیگمان یك مجموعهی جوان و دانا و مؤمن و مسلّط بر دانستههای اقتصادی در درون دولت خواهند توانست به این مقاصد برسند. دوران پیشِ رو باید میدان فعّالیّت چنین مجموعهای باشد.
جوانان عزیز در سراسر كشور بدانند كه همهی راهحلها در داخل كشور است. اینكه كسی گمان كند كه «مشكلات اقتصادی صرفاً ناشی از تحریم است و علّت تحریم هم مقاومت ضدّ استكباری و تسلیم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راهحل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسهزدن بر پنجهی گرگ است» خطایی نابخشودنی است. این تحلیل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخی غفلتزدگان داخلی صادر میشود، امّا منشأ آن، كانونهای فكر و توطئهی خارجی است كه با صد زبان به تصمیمسازان و تصمیمگیران و افكار عمومی داخلی القاء میشود.
4) عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یكدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، تودهی چركین كشورها و نظامها و اگر در بدنهی حكومتها عارض شود، زلزلهی ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیّت آنها است؛ و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی كه نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائیتر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّیتر و بنیانیتر از دیگر نظامها است. وسوسهی مال و مقام و ریاست، حتّی در عَلَویترین حكومت تاریخ یعنی حكومت خود حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) كسانی را لغزاند، پس خطر بُروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم كه روزی مدیران و مسئولانش مسابقهی زهد انقلابی و ساده زیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست؛ و این ایجاب میكند كه دستگاهی كارآمد با نگاهی تیزبین و رفتاری قاطع در قوای سه گانه حضور دائم داشته باشد و به معنای واقعی با فساد مبارزه كند، بویژه در درون دستگاههای حكومتی.
البتّه نسبت فساد در میان كارگزاران حكومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از كشورهای دیگر و بخصوص با رژیم طاغوت كه سر تا پا فساد و فسادپرور بود، بسی كمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیرقابل قبول است. همه باید بدانند كه طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همهی مقامات حكومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطان حرص برحذر باشند و از لقمهی حرام بگریزند و از خداوند در اینباره كمك بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حساسیّت، از تشكیل نطفهی فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه كنند. این مبارزه نیازمند انسانهایی با ایمان و جهادگر، و منیعالطّبع با دستانی پاك و دلهایی نورانی است. این مبارزه بخش اثرگذاری است از تلاش همهجانبهای كه نظام جمهوری اسلامی باید در راه استقرار عدالت به كار برد.
عدالت در صدر هدفهای اوّلیّهی همهی بعثتهای الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است؛ این، كلمهای مقدّس در همهی زمانها و سرزمینها است و به صورت كامل، جز در حكومت حضرت ولیّعصر (ارواحنافداه) میسّر نخواهد شد ولی به صورت نسبی، همه جا و همه وقت ممكن و فریضهای بر عهدهی همه بویژه حاكمان و قدرتمندان است. جمهوری اسلامی ایران در این راه گامهای بلندی برداشته است كه قبلاً بدان اشارهای كوتاه رفت؛ و البتّه در توضیح و تشریح آن باید كارهای بیشتری صورت گیرد و توطئهی واژگونهنمایی و لااقل سكوت و پنهانسازی كه اكنون برنامهی جدّی دشمنان انقلاب است، خنثی گردد.
با این همه اینجانب به جوانان عزیزی كه آیندهی كشور، چشم انتظار آنها است صریحاً میگویم آنچه تاكنون شده با آنچه باید میشده و بشود، دارای فاصلهای ژرف است. در جمهوری اسلامی، دلهای مسئولان به طور دائم باید برای رفع محرومیّتها بتپد و از شكافهای عمیق طبقاتی بشدّت بیمناك باشد. در جمهوری اسلامی كسب ثروت نهتنها جرم نیست كه مورد تشویق نیز هست، امّا تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به ویژهخواری و مدارا با فریبگران اقتصادی كه همه به بیعدالتی میانجامد، بشدّت ممنوع است؛ همچنین غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به هیچ رو مورد قبول نیست. این سخنان در قالب سیاستها و قوانین، بارها تكرار شده است ولی برای اجرای شایستهی آن چشم امید به شما جوانها است؛ و اگر زمام ادارهی بخشهای گوناگون كشور به جوانان مؤمن و انقلابی و دانا و كاردان -كه بحمدالله كم نیستند-سپرده شود، این امید برآورده خواهد شد؛ انشاءالله.
5) استقلال و آزادی: استقلال ملّی به معنی آزادی ملّت و حكومت از تحمیل و زورگویی قدرتهای سلطهگر جهان است. و آزادی اجتماعی بهمعنای حقّ تصمیمگیری و عمل كردن و اندیشیدن برای همهی افراد جامعه است؛ و این هر دو از جملهی ارزشهای اسلامیاند و این هر دو عطیّهی الهی به انسانهایند و هیچ كدام تفضّل حكومتها به مردم نیستند. حكومتها موظّف به تأمین این دو اند. منزلت آزادی و استقلال را كسانی بیشتر میدانند كه برای آن جنگیدهاند. ملّت ایران با جهاد چهلسالهی خود از جملهی آنها است. استقلال و آزادی كنونی ایران اسلامی، دستاورد، بلكه خونآوردِ صدها هزار انسان والا و شجاع و فداكار است؛ غالباً جوان، ولی همه در رتبههای رفیع انسانیّت. این ثمر شجرهی طیّبهی انقلاب را با تأویل و توجیههای سادهلوحانه و بعضاً مغرضانه، نمیتوان در خطر قرار داد. همه -مخصوصاً دولت جمهوری اسلامی- موظّف به حراست از آن با همهی وجودند. بدیهی است كه «استقلال» نباید به معنی زندانی كردن سیاست و اقتصاد كشور در میان مرزهای خود، و «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزشهای الهی و حقوق عمومی تعریف شود.
6) عزّت ملّی، روابط خارجی، مرزبندی با دشمن: این هر سه، شاخههایی از اصلِ «عزّت، حكمت، و مصلحت» در روابط بینالمللیاند. صحنهی جهانی، امروز شاهد پدیدههایی است كه تحقّق یافته یا در آستانهی ظهورند: تحرّك جدید نهضت بیداری اسلامی بر اساس الگوی مقاومت در برابر سلطهی آمریكا و صهیونیسم؛ شكست سیاستهای آمریكا در منطقهی غرب آسیا و زمینگیر شدن همكاران خائن آنها در منطقه؛ گسترش حضور قدرتمندانهی سیاسی جمهوری اسلامی در غرب آسیا و بازتاب وسیع آن در سراسر جهان سلطه.
اینها بخشی از مظاهر عزّت جمهوری اسلامی است كه جز با شجاعت و حكمت مدیران جهادی به دست نمیآمد. سردمداران نظام سلطه نگرانند؛ پیشنهادهای آنها عموماً شامل فریب و خدعه و دروغ است. امروز ملّت ایران علاوه بر آمریكای جنایتكار، تعدادی از دولتهای اروپایی را نیز خدعهگر و غیرقابل اعتماد میداند. دولت جمهوری اسلامی باید مرزبندی خود را با آنها با دقّت حفظ كند؛ از ارزشهای انقلابی و ملّی خود، یك گام هم عقبنشینی نكند؛ از تهدیدهای پوچ آنان نهراسد؛ و در همه حال، عزّت كشور و ملّت خود را در نظر داشته باشد و حكیمانه و مصلحتجویانه و البتّه از موضع انقلابی، مشكلات قابل حل خود را با آنان حل كند. در مورد آمریكا حلّ هیچ مشكلی متصوّر نیست و مذاكره با آن جز زیان مادّی و معنوی محصولی نخواهد داشت.
7) سبك زندگی: سخن لازم در این باره بسیار است. آن را به فرصتی دیگر وامیگذارم و به همین جمله اكتفا میكنم كه تلاش غرب در ترویج سبك زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به كشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد كه باز چشم امید در آن به شما جوانها است.
در پایان از حضور سرافرازانه و افتخارانگیز و دشمنشكن ملّت عزیز در بیستودوّم بهمن و چهلمین سالگرد انقلاب عظیم اسلامی تشكّر میكنم و پیشانی سپاس بر درگاه حضرت حق میسایم. سلام بر حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه)؛ سلام بر ارواح طیّبهی شهیدان والا مقام و روح مطهّر امام بزرگوار؛ و سلام بر همهی ملّت عزیز ایران و سلام ویژه به جوانان.
دعاگوی شما
سیّدعلی خامنهای
22 بهمنماه 1397